مافیا قدرتمند من پارت

مافیا قدرتمند من پارت «2»


ویو سیان :لونا رو سریع به سمت بیمارستان بردم دکترا ومدن و لونا رو بردن تو یه اتاق من از پشت در به لونا نگاه میکردم و بی اختیار گریه میکردم چند مین بعد دکتر از اتاق بیرون ومد
دکتر حال خانومم چطوره خوب
دکتر بله اقا حالشون خوبه فقط یکم سرشون ضربه دیده
سیان میتونم ببینمش
دکتر بله بفرمایین
ویو سیان وارد اتاق شدم و لونا رو دیدم که بی صدا گریه میکنه رفتم و دستش رو گرفتم که سریع دستش رو کشید کنار
سیان:لونا باورکن من نمیخاستم پدرتو بکشم ونا مجبورم کردن
لونا کیا..
سیان ببین من منو بابات سر شرکت و سهام دعوامون شد بابات خاست منو بکشه با اسلحه اما من برای محافظت از خودم مجبور شدم ونو بکشم
لونا منو نپیچون سیان تو الان گفتی ونا مجبورم کردن باز میگی برا محافظت از خودم پدرتو کشتم؟
من طلاق میخام سیان
سیان :چیی طلاق من امرا طلاقت نمیدم فکردی اگه طلاقت بدم ا/ت چی میشه ون فقط 3سالشه لونا چی داری براخودت میگی
لونا :ا/ت رو هم باخودم میبرم
سیان مگه از رو جسد من رد شی که بزارم ا/ت روببری
لونا.......
سیان اگه میخای طلاقت بدم یه شرط داره
لونا چه شرطی
سیان تو نباید از چیزای که دیدی به هیچ کس چیزی بگی و بعد طلاق حق دیدن ا/ت روهم نداری
لونا ولی...
سیان ولی بی ولی اگه نمخای مجبوری تو خونه بمونی و حقی نذاری از خونه بری بیرون
(لونا خیلی دو دل شده بود بین اینکه دختریکی یدونشو انتخاب کنه یا از مردی که مدام بهش دروغ میگه و قاتل پدرشه طلاق بگیر اما لونا تصمیم نهایی رو گرفت!)
لونا باشه طلاقم بده همه چیزای که گفتیم قبوله اما حداقل بزار وسایلم رو خودم جمع کنم و برای اخرین بار ا/ت رو ببینم
سیان باشه
( بعد یک ساعت لونا مرخص شد و به سمت خانه رفتن لونا یک راست به سمت اتاق ا/ت رفت ا/ت روکه خواب رودر اغوش کشید ساعت 3شب لونا بخاطره کابوسی که دیده بود بیدار شد رفت و یه برگه برداشت و بایه خودکار شردع به نوشتن نامه ای کرد و ونو پشت قاب عکس روی دیوار پنهان کرد و صبح بدون اینکه از ا/ت کوچولوش خداحافظی کنه به سمت محضر رفت و از سیان طلاق گرفت و در اخر یک بیلیت برای ایتالیا گرفت و رفت)



نظرتون رو درباره فیک بهم بگین خوشگلا
دیدگاه ها (۲)

بیاین بازی کنیم هرچی در ومد تو کامنت ها بگین

جدی میفرمایید🤣🤣😎

مافیا قدرتمند من پارت «1» (بچه ها از بچگی ا/ت شروع میکنم و...

بچه ها میخام فیک بنویسم اسم فیک: مافیا قدرتمند من شخصیت ه...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

پارت ۵ فیک مرز خون و عشق

🖤مافیای من🖤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط