موهام لخت بود صاف صاف !ولی همیشه ازشون متنفر بودی .میگفتی
موهام لخت بود صاف صاف !ولی همیشه ازشون متنفر بودی .میگفتی حالتو بهم میزنه میگفتی موی فر دوس داری .راستش اون موقع دیگه برام اهمیت نداشت که چه قدر به موهای صافم علاقه دارم .فقط یه دراکولای اخمی تو ذهنم بود.یکی که حتی اسمش بهم نیرو میداد .راستش این نیرو عجیب مستم میکرد:-) دوستش داشتم . واسه همین رفتم موهام رو فر کردم.گفته بودی از موی مشکی بدت میاد بلوند کردم .حالا من با موی فر بلوند بی شباهت به من قبلی ولی عاشق تر جلوی آینه از ظاهرم لذت میبردم .دوست داشتم شب که میای خونه همه چیز رویایی باشه .فضای خونه رو رمانتیک کردم و منتظرت ماندم..... درراکه بازکردی بوی عطر سردت در همه جا پراکنده شد .با تموم وجود بعلیدمش ! لامپ که روشن شد بی آنکه بخوای به سمتم اومدی .دستی رو موهام کشیدی و سرتو فرو کردی تو گودی گردنم.داشتم ازنزدیکی لذت میبردم که خیلی آروم گفتی :
لعنتی تو هیچ وقت اون نمیشی !
لعنتی تو هیچ وقت اون نمیشی !
۲.۵k
۱۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.