دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم

. دوست دارم ساعتی با چشم تو خلوت کنم
در کنارت جا بگیرم با لبت صحبت کنم
محو رویت، روبرویت، دوست دارم، ماه من!
از دل بی‌تاب خود پیش دلت غیبت کنم
چون تو یک دل، یار همدل، کی؟ کجا پیدا شود؟
دوست دارم با دلِ یک رنگ تو بیعت کنم!!
قلب من هر لحظه با شوق تو نبضش می¬زند
بی حضور تو چرا با زندگی وصلت کنم؟
بوی اندوه مرا در چشم غمگینم ببین
از من ای آرام جان! هرگز مخواه ترکت کنم
بزم عشقی چیده‌ام در قلب مجروحم، تو را
با تمام عاشقی در بزم خود دعوت کنم
جان من مملو از تکرار یادت دم به دم
این محال است من به دوری از غمت عادت کنم
دیدگاه ها (۱)

ای شوق تو بر شیشهٔ طاقت زده سنگموی آمدنت عقده گشای دل تنگمچو...

دیوانه ودلبسته ی اقبال خودت باشسرگرم خودت عاشق احوال خودت با...

تو را در بهت چشمانم چه زیبا دیدمت امروز ....دلم بی تاب چشمت ...

آمدم شعر برای تو بخوانم، که نشدلحظه ای چند کنار تو بمانم، که...

عزیز کردهٔ قلبم !من هیچوقت قرار نیست آن شبي را فراموش کنم ك ...

*دوست دارم کـه دلت شاد شود در غزلمخانه ی قلب تـــــــو آبـــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط