چندپارتی.از.نیکی. پارت.1
#چندپارتی.از.نیکی. پارت.1
(علامت ها ات=+ نیکی=- )
(نیکی دوست پسره ات هستش ولی تو یک خونه باهم زندگی میکنن و الان با هم اومدن مسافرت)
ویو ات
با نیکی داشتم سریال میدیدم توی سریاله دو تا زوج بودن باهم رفتن دریا
-میگم ات بیا مام بریم کنار دریا
+نیکی دیونه شدی داره بارون میباره
-یا لطفاً🥺
+🤔
+باشه
فلش بک به دودقیقه دیگه
-بیب بدودیگه
+اومدممممممم
فلش بک به دریا
+وای نیکی مجبور بودیم الان بیاین
-اره
+😬😑🤨
+اصلا چرا اومدیم
-اومدیم تا تو یه قولی بهم بدی
+چه قولی
-اینکه هیچوقت تنهام نزاری
+باید فکر کنم☺
-یااااااااااا😡
+شوخی کردم🤣🤣
+قول میدم
-از کجا مطمعاً شم
ویو من
ات لباشو میزاره رو لباهای نیکی
وه این دو زوج عتشق یک بوسه ی رومانتیک رو شروع میکنن(برید بسوزید شما کسی رو ندارید از تون قول بگیره که ترکش نکنین😝) ( مثل خودم😑😅😂)
فلش بک به فردا
(یک چیز دیگر نیکی بخاطر کنسرت اومده و ات هم باهاش اومده)
ویو ات
نیکی رو مجبور کردم بریم شهرو بگردیم
داشتییم شهرو میگشتیم که دوست دوران دبیرستانمرو دیدم خیلی باهم صمیمی بودیم(نکته:دوستش پسره)
ویو نیکی
داشتیم شهرو میگشتیم که ات یه پسره رو دید چشاش بزق زد همدیگرو بغل کردن داشتم از عصبانیت و حسودی میمردم
پایان پارت 1
(علامت ها ات=+ نیکی=- )
(نیکی دوست پسره ات هستش ولی تو یک خونه باهم زندگی میکنن و الان با هم اومدن مسافرت)
ویو ات
با نیکی داشتم سریال میدیدم توی سریاله دو تا زوج بودن باهم رفتن دریا
-میگم ات بیا مام بریم کنار دریا
+نیکی دیونه شدی داره بارون میباره
-یا لطفاً🥺
+🤔
+باشه
فلش بک به دودقیقه دیگه
-بیب بدودیگه
+اومدممممممم
فلش بک به دریا
+وای نیکی مجبور بودیم الان بیاین
-اره
+😬😑🤨
+اصلا چرا اومدیم
-اومدیم تا تو یه قولی بهم بدی
+چه قولی
-اینکه هیچوقت تنهام نزاری
+باید فکر کنم☺
-یااااااااااا😡
+شوخی کردم🤣🤣
+قول میدم
-از کجا مطمعاً شم
ویو من
ات لباشو میزاره رو لباهای نیکی
وه این دو زوج عتشق یک بوسه ی رومانتیک رو شروع میکنن(برید بسوزید شما کسی رو ندارید از تون قول بگیره که ترکش نکنین😝) ( مثل خودم😑😅😂)
فلش بک به فردا
(یک چیز دیگر نیکی بخاطر کنسرت اومده و ات هم باهاش اومده)
ویو ات
نیکی رو مجبور کردم بریم شهرو بگردیم
داشتییم شهرو میگشتیم که دوست دوران دبیرستانمرو دیدم خیلی باهم صمیمی بودیم(نکته:دوستش پسره)
ویو نیکی
داشتیم شهرو میگشتیم که ات یه پسره رو دید چشاش بزق زد همدیگرو بغل کردن داشتم از عصبانیت و حسودی میمردم
پایان پارت 1
۳۶۰
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.