فیک عضو هشتم«part15»
فیک عضو هشتم«part15»
ویو یورا
صبح با سر صدای آشپز خونه بیدار شدم ساعت 6و نیم بود ما باید ۷نیم یا۸مدرسه میبودیم پس سریع
رفتم دستشویی پد عوض کردم و کارهای لازم انجام دادم و رفتم پایین
یورا:چه کردی دختر
سولی:هه بیدار شدی نمیخواستم بیدار شدی
خب حالا ولش کن بیا پنکیک درست کردم بخوریم
یورا:اوهوم باشه
ویو یورا
خوردیم خندیدیم که دیدم ساعت 7شده پس سریع ظرف ها و جمع کردیم و حاضر شدیم رفتیم مدرسه
«مدرسه»
یورا:واییی چقدر مزخرفهههه«آروم»
سولی:مزخرفه بعد داری تند تند مینویسی؟
یورا:توهم اگه نامجون بالای سرت بود برای درس همین میشدی
سولی:«خنده ریز»
معلم:خانم جئون میشه بیاین پای تخته
لیا و یورا:اومدم
معلم:نه منظورم جئون یورا بود
لیا:او بله
ادمین«عه وا من🌚»:خب جئون لیا دوست دختر سوک هونه و خب حالا باهاش آشنا خواهید شدددد
یورا:اومدم استاد
ویو. یورا
رفتم پای تخته و زنگ خورد و چند تا زنگ دیگه خورد و مدرسه تموم شد
یورا:اوففف خسته شدم
سولی:خب چیزی لازم نداری؟ خوبیچ گشنت نیست؟
یورا:«خنده»سولی بسه من خوبم «بغلش کرد»
خب خب. فردا هم دو پا ت آپلود میکنم بوس بوس ✨🤍
ببخشید کم بود✨🫠
ویو یورا
صبح با سر صدای آشپز خونه بیدار شدم ساعت 6و نیم بود ما باید ۷نیم یا۸مدرسه میبودیم پس سریع
رفتم دستشویی پد عوض کردم و کارهای لازم انجام دادم و رفتم پایین
یورا:چه کردی دختر
سولی:هه بیدار شدی نمیخواستم بیدار شدی
خب حالا ولش کن بیا پنکیک درست کردم بخوریم
یورا:اوهوم باشه
ویو یورا
خوردیم خندیدیم که دیدم ساعت 7شده پس سریع ظرف ها و جمع کردیم و حاضر شدیم رفتیم مدرسه
«مدرسه»
یورا:واییی چقدر مزخرفهههه«آروم»
سولی:مزخرفه بعد داری تند تند مینویسی؟
یورا:توهم اگه نامجون بالای سرت بود برای درس همین میشدی
سولی:«خنده ریز»
معلم:خانم جئون میشه بیاین پای تخته
لیا و یورا:اومدم
معلم:نه منظورم جئون یورا بود
لیا:او بله
ادمین«عه وا من🌚»:خب جئون لیا دوست دختر سوک هونه و خب حالا باهاش آشنا خواهید شدددد
یورا:اومدم استاد
ویو. یورا
رفتم پای تخته و زنگ خورد و چند تا زنگ دیگه خورد و مدرسه تموم شد
یورا:اوففف خسته شدم
سولی:خب چیزی لازم نداری؟ خوبیچ گشنت نیست؟
یورا:«خنده»سولی بسه من خوبم «بغلش کرد»
خب خب. فردا هم دو پا ت آپلود میکنم بوس بوس ✨🤍
ببخشید کم بود✨🫠
۴.۴k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.