وقتی پدرخوانده تو بود...
وقتی پدرخوانده تو بود...
پارت دهم
ویو تهیونگ
از بالا پنجره دیدم جیمین عصبانی هست ولی اهمیت ندادم داشتم با کوک میرفتم که نگران شدم برا همین سریع برگشتم
ویو ا.ت
جیمین همینجوری داشت بهم نزدیک میشد
+جی،جیمین حالت خوب نیست ب،بعدا با هم حرف میزنیم هومم
_بهت گفتم نزدیک اونا نمیشی ولی تو چیکار کردی؟! بیشتر چسبیدی به کوک
جیمین آنقدر نزدیک من شده بود که از پشت خوردم به دیوار و جیمین دستش رو گلو من گذاشته بود و داشت فشار میداد
+ج،جیمین دارم خ،خ،خفه می،میشم و،ول ک،کن
که یکدفعه صدا در زدن اومد تهیونگ بود
@جیمین این در رو باز کن جیمیننن(داد)
@جیمین باز کن این در لعنتی رو ...تهیونگ همینجوری داشت به در لگد میزد
@جیمین باز کن این در رو باز کننن ...که آخر سر با یه لگد باز کرد سریع دوید سمت جیمین
@و،ولش کن جیمین
تهیونگ سریع جیمین رو از من جدا کرد و من افتادم زمین گلوم درد میکرد صددرصد کبود شده تهیونگ جیمین رو برد رو مبل نشوند و اومد سمت من
@ا.ت بلند شو
+از من دور بمون دور شووو
@ا.ت (نگران)
بلند شدم داشتم میرفتم تو اتاق که در گوش تهیونگ گفتم
+ته ته خواهش میکنم امروز رو اینجا بمون من،من میترسم
@باشه باشه میمونم
سریع رفتم بالا به گردنم نگاه کردم کبود شده بود رد دست جیمین قشنگ افتاده بود نشستم رو تخت سرم رو پاهام گذاشتم که در باز شد
+در زدن یادت ندادن (بغض و آروم)
_مگه تو یاد داری؟!
با صدای جیمین سریع بلند شدم
+جیمین به،به خدا ن،نزاشتم تهیونگ نزدیک من بشه دیدی کع بهش گفتم دور بمونه (ترسیده)
دستم رو گذاشته بودم رو گلوم که جیمین اومد نزدیک تر میخواستم برم عقب که دستم رو گرفت
_دستت رو بردار
+چ،چی نه،نه
_گفتم برداررر
از حرفش ترسیدم سریع دستم رو برداشتم
_گ،گردنت ک،کبود شده
+...
_من ،من باعث شدم ...ا.ت من گردنت رو کبود کردم !
+هیچی نیست جیمین خوب میشه _همش تقصیر من بود
+گفتم که چیزی نیست
جیمین اومد حرف بزنه که بادیگارد اومد #قربان دوستتون از سفر رسیدند
_اومدم ...ا.ت پایین نمیای فهمیدی؟! +آره آره
رفت که یکدفعه...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#JIMIN#BANGTAN
پارت دهم
ویو تهیونگ
از بالا پنجره دیدم جیمین عصبانی هست ولی اهمیت ندادم داشتم با کوک میرفتم که نگران شدم برا همین سریع برگشتم
ویو ا.ت
جیمین همینجوری داشت بهم نزدیک میشد
+جی،جیمین حالت خوب نیست ب،بعدا با هم حرف میزنیم هومم
_بهت گفتم نزدیک اونا نمیشی ولی تو چیکار کردی؟! بیشتر چسبیدی به کوک
جیمین آنقدر نزدیک من شده بود که از پشت خوردم به دیوار و جیمین دستش رو گلو من گذاشته بود و داشت فشار میداد
+ج،جیمین دارم خ،خ،خفه می،میشم و،ول ک،کن
که یکدفعه صدا در زدن اومد تهیونگ بود
@جیمین این در رو باز کن جیمیننن(داد)
@جیمین باز کن این در لعنتی رو ...تهیونگ همینجوری داشت به در لگد میزد
@جیمین باز کن این در رو باز کننن ...که آخر سر با یه لگد باز کرد سریع دوید سمت جیمین
@و،ولش کن جیمین
تهیونگ سریع جیمین رو از من جدا کرد و من افتادم زمین گلوم درد میکرد صددرصد کبود شده تهیونگ جیمین رو برد رو مبل نشوند و اومد سمت من
@ا.ت بلند شو
+از من دور بمون دور شووو
@ا.ت (نگران)
بلند شدم داشتم میرفتم تو اتاق که در گوش تهیونگ گفتم
+ته ته خواهش میکنم امروز رو اینجا بمون من،من میترسم
@باشه باشه میمونم
سریع رفتم بالا به گردنم نگاه کردم کبود شده بود رد دست جیمین قشنگ افتاده بود نشستم رو تخت سرم رو پاهام گذاشتم که در باز شد
+در زدن یادت ندادن (بغض و آروم)
_مگه تو یاد داری؟!
با صدای جیمین سریع بلند شدم
+جیمین به،به خدا ن،نزاشتم تهیونگ نزدیک من بشه دیدی کع بهش گفتم دور بمونه (ترسیده)
دستم رو گذاشته بودم رو گلوم که جیمین اومد نزدیک تر میخواستم برم عقب که دستم رو گرفت
_دستت رو بردار
+چ،چی نه،نه
_گفتم برداررر
از حرفش ترسیدم سریع دستم رو برداشتم
_گ،گردنت ک،کبود شده
+...
_من ،من باعث شدم ...ا.ت من گردنت رو کبود کردم !
+هیچی نیست جیمین خوب میشه _همش تقصیر من بود
+گفتم که چیزی نیست
جیمین اومد حرف بزنه که بادیگارد اومد #قربان دوستتون از سفر رسیدند
_اومدم ...ا.ت پایین نمیای فهمیدی؟! +آره آره
رفت که یکدفعه...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#JIMIN#BANGTAN
۶.۹k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.