چقدر تنهاست

چقدر تنهاست
شاعری که عاشقانه هایش
دست به دست می روند
به دست تو اما
نمی رسند!!
رضا کاظمی
دیدگاه ها (۱)

گفتم نرو!بمان!قسم ات می دهم ولیتنها به روی حرف خودش پا فشرد ...

پلک بستی که تماشا به تمنا برسدپلک بگشا که تمنا به تماشا برسد...

ساعتم را گم کرده امانگار سالهاست پشت درهای بسته مانده اممی ...

مدتیست که دیگر شب،شب نیست!همان ادامه ی روز است...کمی تاریکتر...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

همه ی من !دلم برای زمستان نمی سوزد !دلم برای بهار تنگ نیست !...

اصلا حالا تو هی شعر بخوان...از عاشقی بنویس...از عشق...اینها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط