هنرمند کوچولوی من p1
کوک:وای چرا نمیرسیم خسه شدم از ترافیک
ته:یا جونکوکا اینورو نگا یه دختر موتور سواره
راوی...
دختر باسرعت از ترافیک رد شود
پرش زمانی به ۱۰دیقه بعد
جین:بلاخره رسيديم
رئیس پارک :سلام اومدید بیاد دنبالم
همگی با هم : بله
رفتیم داخل گفت این شرکت با تمام شرکت های کره فرق داره همه چیز متفاوت هست برای مثال آیدل ها و بازیگرا با هم کار میکنن.
رئیس پارک :الان سرپرست شما میاد بعد ات رو صدا زد
ات:بله رعیسپارک؟
رئیس پارک :اتتو باید سرپرست این هفتا فرشته بشی
..ات..
هفتا فرشته؟
مجبورم
ات:چشم دنبالم بیاید
ته به کوک گف: این همون دختره که موتور سواری میکرد (با ذوق)
آت تمام جا ها رو نشکن داد و گفت فک کنم بتون گفتن که اینجا بازیگرا ک آیدل ها باهم کار میکنن .
نامی :آره
ات:خب ببینید این سالن تمرین شماست که منم توش تمرین میکنم چون باید با هم کار کنیم کلی بجاش بزرگه
خب من باید برم جلسه شما به کارتون برسید
..کوک..
خیلی خوشگل بود
باوقار
همچی تموموم
اااااااچی میگی کوک برم تمرین
پرش زمانی به ناهار
پسرا رفتن سر میز نشستن که یهو یه پسره اومد پیششون
شوگا : چرا مس جنی وارد میشی
پسره: رفت نشست و معذرت خواهی کرد
پسره :میدونستید اونی که سرپرستتونه خانم ات بهترین بازیگر اینجاس همه دختره بهش هسودی میکونننو همه پسرا روش کراش هستن
ته :واقا
پسره: آره تازه سرپرست من خانم سوا دوست صمیمی خانم ات هست ببین اسن کلاً اونا چارتا دوست صمیمیم هستم خانم ات خانم سوا خانم یونا و خانم آرا
اونا با هم یه گاری هم دارن و من شنیدم خانم ات یه داداش داره
شوگا گف :خب باشه دیگه پاشو فرو میخایم بریم خونه خوابم میاد
هفت فرشته رفتن تو ون و راه افتادن رسیدن دم خونه که دیدین یکی داره میره تو کوک ازش پرسید شما همسایه تبقه بالای مایی اون روش رو برگردانند و همه شکه شدن.
امیدوارم خوب باشه
ته:یا جونکوکا اینورو نگا یه دختر موتور سواره
راوی...
دختر باسرعت از ترافیک رد شود
پرش زمانی به ۱۰دیقه بعد
جین:بلاخره رسيديم
رئیس پارک :سلام اومدید بیاد دنبالم
همگی با هم : بله
رفتیم داخل گفت این شرکت با تمام شرکت های کره فرق داره همه چیز متفاوت هست برای مثال آیدل ها و بازیگرا با هم کار میکنن.
رئیس پارک :الان سرپرست شما میاد بعد ات رو صدا زد
ات:بله رعیسپارک؟
رئیس پارک :اتتو باید سرپرست این هفتا فرشته بشی
..ات..
هفتا فرشته؟
مجبورم
ات:چشم دنبالم بیاید
ته به کوک گف: این همون دختره که موتور سواری میکرد (با ذوق)
آت تمام جا ها رو نشکن داد و گفت فک کنم بتون گفتن که اینجا بازیگرا ک آیدل ها باهم کار میکنن .
نامی :آره
ات:خب ببینید این سالن تمرین شماست که منم توش تمرین میکنم چون باید با هم کار کنیم کلی بجاش بزرگه
خب من باید برم جلسه شما به کارتون برسید
..کوک..
خیلی خوشگل بود
باوقار
همچی تموموم
اااااااچی میگی کوک برم تمرین
پرش زمانی به ناهار
پسرا رفتن سر میز نشستن که یهو یه پسره اومد پیششون
شوگا : چرا مس جنی وارد میشی
پسره: رفت نشست و معذرت خواهی کرد
پسره :میدونستید اونی که سرپرستتونه خانم ات بهترین بازیگر اینجاس همه دختره بهش هسودی میکونننو همه پسرا روش کراش هستن
ته :واقا
پسره: آره تازه سرپرست من خانم سوا دوست صمیمی خانم ات هست ببین اسن کلاً اونا چارتا دوست صمیمیم هستم خانم ات خانم سوا خانم یونا و خانم آرا
اونا با هم یه گاری هم دارن و من شنیدم خانم ات یه داداش داره
شوگا گف :خب باشه دیگه پاشو فرو میخایم بریم خونه خوابم میاد
هفت فرشته رفتن تو ون و راه افتادن رسیدن دم خونه که دیدین یکی داره میره تو کوک ازش پرسید شما همسایه تبقه بالای مایی اون روش رو برگردانند و همه شکه شدن.
امیدوارم خوب باشه
- ۱.۷k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط