این گلها و این نوشته را میخواهم به رسم ادب و بحرمت تمام ل
این گلها و این نوشته را میخواهم به رسم ادب و بحرمت تمام لحظهایی که برایم زندگی و شور افرید به کسی تقدیم کنم که نه دیگر میتونم کسی رو به اندازش بخوام و نه دیگه اون حس تجربه کنم کسی که تزدیک به بیست سال باهاش تو خیالم زندگی کردم نفس کشیدم ارزوی قدیمی عشق دوران نوجوانی و میانسالیم اما از بد روزگار در بدترین شرایط تونستم بعداز بیست سال ببینمش و مدت کمی رو با اون باشم حتی اگر به اضای هرسال یک ماه میشود باز خوب بود ولی عمر این عشق کهنه کمتر بود اما تو همین مدت کم مزه زندگی تجربه کردم برای اولین بار احساس جوانی و شور کردم احساس اینکه هنوز امیدی هست خلاصه داشتم کم کم یاد میگرفتم بخندم وقتی با من بود هیچ چیزی دیگه مهم نبود نه شب نه روز نه وقت فقط من و اون میخوام ازش تشکر کنم بخاطر اینکه حتی برای چند روز از دردام عافل شدم ازت ممنونم که اجازه دادی منم این حسو تجربه کنم اما طاهرا دنیا سر ناسازگاریش همیشه با من هست بگذریم حالا که راهمون جدا شد امیدوارم اونجوری که دلت میخواد زندگی کنی و شاد باشی و بابت تک تک لحظها که بودی ازت بی نهایت ممنونم تا نفس هست فراموش نخواهی شد تورو دست خدایی میسپارم که نخواست تورو دست من بسپاره مواظب خودت باش
شاید این اخرین پستم باشه که بزارم
#عاشقانه
شاید این اخرین پستم باشه که بزارم
#عاشقانه
- ۱۵.۱k
- ۳۱ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط