به اولین باری که خواهی گفت دوستت دارم فکر می کنم

به اولین باری که خواهی گفت «دوستت دارم» فکر می کنم...
به اینکه یا از خجالت آب خواهم شد، یا از شدت هیجان سکته خواهم کرد...
به اینکه بعد از شنیدن این جمله ی دلچسب آن هم با صدای گوش نواز تو، باید چه کار کنم،
چه بگویم...
بگویم «منم همینطور» که با اینکه حقیقت دارد، اما سختم است...
بگویم «ممنون!» یا بایستم و هیچ چیز نگویم؟
یا اصلا پا بگذارم به فرار؟
بعد حتما فکر می کنی اصلا دوستت ندارم...
یعنی ممکن است همچین فکری کنی؟
با این همه نشانه که هر روز پیش رویت میچینم...
من هر حرف این جمله ی نُه حرفی را گوشه ای لابه لای جملاتم پنهان کرده ام، فقط کافیست پیدایشان کنی و به هم بچسبانیشان،
آنگاه وسعت این دوست داشتن را خواهی فهمید...
پیدایشان کردی؟ دیدی؟ دیدی دوستت دارم؟
حالا نوبت توست...
ولی لطفا بانشانه و ایما و اشاره نه...
مگر گفتن این جمله ی نُه حرفی چقدر طول می کشد؟
نترس! سکته نمی کنم،
پا به فرار هم نمی گذارم،
از تشکر کردن هم خبری نیست...
بالاخره من هم یک جوری اعتراف می کنم دیگر...!

#آنا_جمشیدی
دیدگاه ها (۵)

من یه خواب خوب دیدممن یه خواب خوب دیدم دیدم که با همیم دوبار...

مطمئنا بغض هایم نه در گلویم که میانِ موهایم گره میخورند ...

زنها را از رقصیدن منع کردند از آواز خواندناز عاشقی کردن بوسی...

#بخونید خاک بر سر این فیلم های موزیکال تینیجری داشتم فکر میک...

black flower(p,230)

black flower(p,219)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط