من تب زده بیمار وتو انگار نه انگار

من تب زده بیمار و....تو انگار نه انگار
لب تشنه ی دیدار و....تو انگار نه انگار

دور از تو شده سنگ صبور من دل تنگ...
یک گوشه ی دیوار و....توانگار نه انگار

از چشم تو افتاده ام و زیر عبورت
له میشوم این بار و....تو انگار نه انگار

دل تنگی و بی هم نفسی حال خرابی ست
روی دلم آوار و....توانگار نه انگار

من را به گناهی که نگاه تو در آن بود
بردند سر دار و...تو انگار نه انگار

جان می کنم و محو تماشایی و هر روز...
این حادثه تکرار و....تو انگار نه انگار

بی مرگ نشد لایق چشمان تو باشم
حالا شدم انگار و...تو انگار نه انگار
دیدگاه ها (۲)

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشدکه تو رفتی و دلم ثانیه ای بند ن...

همیشه نباید حرف زدگاه باید سکوت کرد

حواست هستبا غزل و واژه چه نسبت ها داری؟دل من گرم نشد هرچه سر...

حوالیِ خاکستری رویاهایم نخوابرنگ می گیرد تنهایی ات!

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط