شده عشقی به دلت باشد و انکار کنی
شده عشقی به دلت باشد و انکار کنی
یا که از بودن او در دلت اقرار کنی
شده صدبار بمیری و شبت روز شود
باز هر بار همین کار، تو تکرار کنی
شده از روزه ی لبهای کسی خسته شوی
برسد روز ملاقات و تو افطار کنی
شده تنها بشوی بغض تو باران بشود
از تَهِ قلب خودت باز تو اصرار کنی
شده یارت بشود دور ز چشمت و تو باز
نتوانی که غمت بر همه اظهار کنی . . .
یا که از بودن او در دلت اقرار کنی
شده صدبار بمیری و شبت روز شود
باز هر بار همین کار، تو تکرار کنی
شده از روزه ی لبهای کسی خسته شوی
برسد روز ملاقات و تو افطار کنی
شده تنها بشوی بغض تو باران بشود
از تَهِ قلب خودت باز تو اصرار کنی
شده یارت بشود دور ز چشمت و تو باز
نتوانی که غمت بر همه اظهار کنی . . .
۱.۲k
۱۰ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.