آنقدر از تو نوشتم

آنقدَر از تو نوشتم
همه جا پیش همه

قصّه ی شاعری ام
یکسره دیوان تو شد

جگرم خون شده ای کاش
که می فهمیدی

در خودش گم شده بود
آنکه غزل خوان تو شد😔 ☝ ️
دیدگاه ها (۱)

تومرایادڪنی یانڪنی باورت گربشودیانشود حرفی نیستاما نفسم میگی...

دلم واسه تویی تنگ شدهکه هیچ وقت نمی توانیبفهمی چه اندازه دلت...

جایی برایم گوشه ی دلت بگذارجایی که جای هیچ کس نیست.همان گوشه...

پای بر چشمم گذار، ای بهترین مهمان عشق!!!تا به یٌمن مقدمت، بر...

کنار تو بودن،طعم و حس و حالِ خاص خودش را دارد!مثل مزه ی گوجه...

عشق غیر منتظره پارت14 ( خودم قاطی کردم)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط