Crazy Silence
Crazy Silence...
پارت هجدهم
______________
ویو ا.ت
سمت دفتر جنایات که متعلق به خودشون بود حرکت کردند ...
جونگکوک جیهوپ رو روی صندلی نشوند و روبروش نشست ....
#منتظرم دهن باز کنی ...
_به عنوان یه کوچیک تر خیلی داری بی احترامی میکنی ....
#احترام گذاشتن مال کسیه که آدم باشه ....نه حیوون صفتی مثل تو ...حرف میزنی یا خودم به زور حرفت بیارم (داد آروم )
ات:جونگکوک ...بلند شو ...گفتم بلند شو جونگکوک ...
جونگکوک بلند شد و ا.ت جاش نشست ...
ات:جیهوپ ....اینهمه مدت چرا ...چرا دروغ گفتی چرا اینهمه ما رو فریب دادی...
_من نه به شما دروغ گفتم نه فریبتون دادم ...این خودتون بودید که چشم و گوشتون رو بستید و به من اعتماد کردید ....چند بار ...چند بار سرنخ رو جلوتون گذاشتم اما چشمتون رو بستید و ازش رد شدید
ات:جیهوپ!
_اینهمه خونه ی من اومدید اما یکبارم اون تابلو های نقاشی توجه تون رو جلب نکرد که چرا صحنه های قتل نقاشی شده ....پس من کسی نبودم که بهتون دروغ گفتم شما کسی بودید که خودتون رو به نفهمی زدید ....
ات:تو تنها کسی بودی که من بهت اعتماد کردم
_خب اشتباه کردی ...
نگاه بغض آلودی به جیهوپ کرد ...
ات:چرا من باید اون کسی باشم که باهاش اینکار رو کردی ...
_چون تو مسئول پروندم بودی ...
ا.ت سرش رو انداخت پایین
ات:یادت باشه جیهوپ...تا تقاص کارت رو پس نگیرم از این پرونده دست نمیکشم ...
_دعا کن قبلش زنده بمونی مین ا.ت...
#خفه شو عوضیییی ...(داد بلند)
جونگکوک سمت جیهوپ حمله ور شد که تهیونگ سریع پشتش حرکت کرد
ته:کوک نه...
جونگکوک یقه جیهوپ رو گرفت از پشت هم تهیونگ تلاشش رو برای کشیدن جونگکوک سمت خودش میکرد اما کوک محکم تر و سنگین تر از این حرف ها بود ....
#یکبار دیگه ا.ت رو تهدید کنی میکشمت ....کاری میکنم خودت به پام بیفتی ....فهمیدییی...
جیهوپ بی خیال و خونسرد به چهره جونگکوک زل زده بود
تهیونگ بالاخره موفق شد جونگکوک رو سمت خودش بکشه
ته:ولش کن گفتم کوک ...بیا بریم بیرون...
#(نفس نفس زدن) نمیخوام ...
ته:بیا بریم بیرون گفتم ....
جونگکوک. و تهیونگ از دفتر بیرون رفتند ....توی پارک روی صندلی نشستند
ته@:معلوم هست چته کوک؟!...چرا یه دفعه اینجوری رفتار میکنی ؟!
#واقعا نمیفهمید اون این همه مدت ما رو بازی داد از اعتماد ما استفاده کرد ما...
@تو به خاطر همچین چیزی اونجوری رفتار نمیکنی جونگکوک ....این همه پرونده اینجوری داشتیم ولی تو عین خیالت نبود ...جونگکوک به من راستش رو بگو چیشده؟!
#هیچی نیست ....فقط از اینکه به ا.ت اونجوری گفت عصبی شدم همین ...ول کن دیگه اصلا...
@به ا.ت؟!...جونگکوک نکنه تو ....
#عمرا...
@جونگکوک؟!... تو واقعا دوباره....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN##fake#J_HOPE
پارت هجدهم
______________
ویو ا.ت
سمت دفتر جنایات که متعلق به خودشون بود حرکت کردند ...
جونگکوک جیهوپ رو روی صندلی نشوند و روبروش نشست ....
#منتظرم دهن باز کنی ...
_به عنوان یه کوچیک تر خیلی داری بی احترامی میکنی ....
#احترام گذاشتن مال کسیه که آدم باشه ....نه حیوون صفتی مثل تو ...حرف میزنی یا خودم به زور حرفت بیارم (داد آروم )
ات:جونگکوک ...بلند شو ...گفتم بلند شو جونگکوک ...
جونگکوک بلند شد و ا.ت جاش نشست ...
ات:جیهوپ ....اینهمه مدت چرا ...چرا دروغ گفتی چرا اینهمه ما رو فریب دادی...
_من نه به شما دروغ گفتم نه فریبتون دادم ...این خودتون بودید که چشم و گوشتون رو بستید و به من اعتماد کردید ....چند بار ...چند بار سرنخ رو جلوتون گذاشتم اما چشمتون رو بستید و ازش رد شدید
ات:جیهوپ!
_اینهمه خونه ی من اومدید اما یکبارم اون تابلو های نقاشی توجه تون رو جلب نکرد که چرا صحنه های قتل نقاشی شده ....پس من کسی نبودم که بهتون دروغ گفتم شما کسی بودید که خودتون رو به نفهمی زدید ....
ات:تو تنها کسی بودی که من بهت اعتماد کردم
_خب اشتباه کردی ...
نگاه بغض آلودی به جیهوپ کرد ...
ات:چرا من باید اون کسی باشم که باهاش اینکار رو کردی ...
_چون تو مسئول پروندم بودی ...
ا.ت سرش رو انداخت پایین
ات:یادت باشه جیهوپ...تا تقاص کارت رو پس نگیرم از این پرونده دست نمیکشم ...
_دعا کن قبلش زنده بمونی مین ا.ت...
#خفه شو عوضیییی ...(داد بلند)
جونگکوک سمت جیهوپ حمله ور شد که تهیونگ سریع پشتش حرکت کرد
ته:کوک نه...
جونگکوک یقه جیهوپ رو گرفت از پشت هم تهیونگ تلاشش رو برای کشیدن جونگکوک سمت خودش میکرد اما کوک محکم تر و سنگین تر از این حرف ها بود ....
#یکبار دیگه ا.ت رو تهدید کنی میکشمت ....کاری میکنم خودت به پام بیفتی ....فهمیدییی...
جیهوپ بی خیال و خونسرد به چهره جونگکوک زل زده بود
تهیونگ بالاخره موفق شد جونگکوک رو سمت خودش بکشه
ته:ولش کن گفتم کوک ...بیا بریم بیرون...
#(نفس نفس زدن) نمیخوام ...
ته:بیا بریم بیرون گفتم ....
جونگکوک. و تهیونگ از دفتر بیرون رفتند ....توی پارک روی صندلی نشستند
ته@:معلوم هست چته کوک؟!...چرا یه دفعه اینجوری رفتار میکنی ؟!
#واقعا نمیفهمید اون این همه مدت ما رو بازی داد از اعتماد ما استفاده کرد ما...
@تو به خاطر همچین چیزی اونجوری رفتار نمیکنی جونگکوک ....این همه پرونده اینجوری داشتیم ولی تو عین خیالت نبود ...جونگکوک به من راستش رو بگو چیشده؟!
#هیچی نیست ....فقط از اینکه به ا.ت اونجوری گفت عصبی شدم همین ...ول کن دیگه اصلا...
@به ا.ت؟!...جونگکوک نکنه تو ....
#عمرا...
@جونگکوک؟!... تو واقعا دوباره....
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN##fake#J_HOPE
- ۸.۹k
- ۲۱ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط