چشم هایم بسته بود و بوسه ای دزدید و رفت

💕چشم هایم بسته بود و بوسه ای دزدید و رفت
بذر عشق و نیستی در سینه ام پاشید و رفت
🍃💞
💖دل پریشــان کرد و آرام و قرارم را گرفت
با لب شیرین خود بر روی من خندید و رفت
💞🍃
💕بر سرش اسپند چرخاندم که ماند پیش دل
باز ترفندی زد و از پیش من چرخید و رفت
🍃💞
💖خواستم از دل بپرسم چیست این بازی دل
با زرنگی یک غزل از مولوی پرسید و رفت
💞🍃
💕گفتمش دیوانه ام کردی بمان نزد دلم
چشم گریان مرا در انتظارش دید و رفت

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🥀🍃
دیدگاه ها (۸)

کمبود اشعار مرا چشم تو جبران می کندموی پریشان تو در اشعار طو...

غـــــروبتون_بهـــتریندراین غروب زیبا آرزومندمدلتون آرام،تنت...

💋قلب من با تو فقط ميل تپيدن داردبوسه از سيب لبت  رغبت چيدن د...

😡😡

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط