💕چشم هایم بسته بود و بوسه ای دزدید و رفت
💕چشم هایم بسته بود و بوسه ای دزدید و رفت
بذر عشق و نیستی در سینه ام پاشید و رفت
🍃💞
💖دل پریشــان کرد و آرام و قرارم را گرفت
با لب شیرین خود بر روی من خندید و رفت
💞🍃
💕بر سرش اسپند چرخاندم که ماند پیش دل
باز ترفندی زد و از پیش من چرخید و رفت
🍃💞
💖خواستم از دل بپرسم چیست این بازی دل
با زرنگی یک غزل از مولوی پرسید و رفت
💞🍃
💕گفتمش دیوانه ام کردی بمان نزد دلم
چشم گریان مرا در انتظارش دید و رفت
🍃🥀🍃
بذر عشق و نیستی در سینه ام پاشید و رفت
🍃💞
💖دل پریشــان کرد و آرام و قرارم را گرفت
با لب شیرین خود بر روی من خندید و رفت
💞🍃
💕بر سرش اسپند چرخاندم که ماند پیش دل
باز ترفندی زد و از پیش من چرخید و رفت
🍃💞
💖خواستم از دل بپرسم چیست این بازی دل
با زرنگی یک غزل از مولوی پرسید و رفت
💞🍃
💕گفتمش دیوانه ام کردی بمان نزد دلم
چشم گریان مرا در انتظارش دید و رفت
🍃🥀🍃
۸.۲k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳