دختر : عشقم ؟؟
دختر : عشقم ؟؟
پسر : جونم...
دختر : خستم :(
پسر : خب !
دختر : بیام ؟؟
پسر : کجا؟
دختر : هیچی اصلا...
پسر : باشه!
دختر : خب آخه خستـــــــــ ـــــــــــــــــم..
پسر : برو استراحت کن گلم..من چیکار کنم آخه ؟
دختر : بیام پیش تو ؟ کنارت دراز بکشم ؟
پسر : نه...
دختر : لطفا...
پسر : گفتم نه ، باز عصبیم نکن..عه!!
دختر : خیلی سنگدلی...اصلا قهرم...
پسر : قربون قهرت برم نبینم اشکاتو...من غلط کردم...
دختر : دیگه نمی خوام دوستت داشته باشم...تو بدی...
پسر : میدونم...
دختر : ـــــــــــــــــ(بغض)
پسر : از همون روز اول دارم بهت میگم دیگه نباید دوسم داشته باشی تو سرت نمیره
دختر : از اون روز بیشتر عاشقت شدم..
پسر : می خوای تا آخر عمر تنها زندگی کنی؟
دختر : پس تو چی هستی؟ کشکی؟
پسر : من 2 سال پیش به خاطر تو خودکشی کردم و رفتم پیش خدا..
دختر : میدونم بذار بیام پیشت دو تایی آروم توی خاک بخوابیم (گریه)
پسر : ....
دیره...خیلی دیره.....
قدر باهم بودن و درکنار هم بودنو بدونیم که دیر نشه
پسر : جونم...
دختر : خستم :(
پسر : خب !
دختر : بیام ؟؟
پسر : کجا؟
دختر : هیچی اصلا...
پسر : باشه!
دختر : خب آخه خستـــــــــ ـــــــــــــــــم..
پسر : برو استراحت کن گلم..من چیکار کنم آخه ؟
دختر : بیام پیش تو ؟ کنارت دراز بکشم ؟
پسر : نه...
دختر : لطفا...
پسر : گفتم نه ، باز عصبیم نکن..عه!!
دختر : خیلی سنگدلی...اصلا قهرم...
پسر : قربون قهرت برم نبینم اشکاتو...من غلط کردم...
دختر : دیگه نمی خوام دوستت داشته باشم...تو بدی...
پسر : میدونم...
دختر : ـــــــــــــــــ(بغض)
پسر : از همون روز اول دارم بهت میگم دیگه نباید دوسم داشته باشی تو سرت نمیره
دختر : از اون روز بیشتر عاشقت شدم..
پسر : می خوای تا آخر عمر تنها زندگی کنی؟
دختر : پس تو چی هستی؟ کشکی؟
پسر : من 2 سال پیش به خاطر تو خودکشی کردم و رفتم پیش خدا..
دختر : میدونم بذار بیام پیشت دو تایی آروم توی خاک بخوابیم (گریه)
پسر : ....
دیره...خیلی دیره.....
قدر باهم بودن و درکنار هم بودنو بدونیم که دیر نشه
۴.۷k
۱۹ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.