در قبله ی من دیدن آن روی تو کافی است

در قبله ی من دیدن آن روی تو کافی است

در این دل شب نرگس جادوی تو کافی است

امشب منم و باده و چشمان سیاهت

یک جرعه عطش از خُم مینوی تو کافی است

تو مستی شب های پر از بوی اَقاقی

در عمق نفس، وسوسه ی بوی تو کافی است

من زمزمه ی عشقم و تو زمزمه سازی

بر این دل بیچاره هیاهوی تو کافی است

من مستم و دیوانه ی آن رویم و از تو

آن شعله ی پر پیچش گیسوی تو کافی است

در نم نم شب گیر پر از خاطره ی من

آغوش تو و قصه ی نیکوی تو کافی است

از شاعری و شعر سرودن همه سهمم

جاری شدن از چشمه ی گل بوی تو کافی است....؟
دیدگاه ها (۵)

مست یعنی چشم من با دیدنترقص یک پروانه از خندیدنتمن هوایی از ...

ﺩﺍﻣﻦ ﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﭼﯿﺪﻩ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢﭼﻮﻥ ﺑﺎﺩ ﺍﺯﯾﻦ ﺑﺎﻍ ﺧﺰﺍﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﮔﺬﺷ...

اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی،بوته ای در دامنه ای ...

چند جمله زیبا و آموزنده:1. مهمترین سایزی که باید آدم بدونه س...

بهار و خاکستر

بهار و خاکستر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط