پارت آخر
پارت آخر
شب عروسی =
ویو شوگا :موقع ورود نوتی که من اولین روز دانشگاه برای ا.ت زده بودم بود و موقع ای که ا.ت رو دیدم واقعا شوکه شدم
ی روز بعد =
شوگا ب ا.ت زنگ زد
شوگا :ا.ت میخوام ببینمت
ا.ت :شوگا واقعا حوصله تو رو ندارم
شوگا :میدونم ولی میخوا ببینمت
کنار ساحل =
ا.ت :چی کار داری بگو باید برم
شوگا :ا.ت ازدواج من اجباری بود خودم نمی خواستم
ا.ت :چرا خواهرم رو کشتی
شوگا :من
ا.ت :تو که میدونستی من جز اون کسی رو ندارم حداقل میزاشتی اون پیشم بمونه
شوگا :(با گریه )نمی دونم کار کیه ولی من این کارو نکردم من به خواهرت چیکار داشتم
مین :ا.ت از پسرم دور شو (با داد)
شوگا : تو خواهر ا.ت رو کشتی آره ؟
مین :به تو ربطی نداره خودت العان زن داری این خیانت نیست با یکی دیگه باشی
شوگا :چرا این کارو بامن میکنی خیلی تو زندگیت اضافه م
مین :نه من فقط میخوام تو آینده خوبی داشته باشی
شوگا :اون برادر زادتو طلاق میدم ازش بدم میاد
مین :عصاب منو خورد نکن
شوگا :بعدش میخوای چی کار کنی ها(با داد)
مین تفنگشو در اورد :با این میکشمت اگر دوباره این کلمه رو تکرار کنی آخرین حرفی میشه که زدی
شوگا :اون دختره بیشعور رو طلاق میدم
ا.ت جلوی گلوله رفت و تیر به اون خورد
شوگا :تو چیکار کرد
مین از دست شوگا سریع فرار کرد
شوگا :ا.ت
ا.ت :گریه نکن همه ی روزی میمیرن هیچی تا ابد مونده گار نیست
شوگا :ا.ت چشمتو باز کن ا.ت اینجوری منو تنها نزار لطفا
ی بار هم ناراحت شو مگه چی میشه
شب عروسی =
ویو شوگا :موقع ورود نوتی که من اولین روز دانشگاه برای ا.ت زده بودم بود و موقع ای که ا.ت رو دیدم واقعا شوکه شدم
ی روز بعد =
شوگا ب ا.ت زنگ زد
شوگا :ا.ت میخوام ببینمت
ا.ت :شوگا واقعا حوصله تو رو ندارم
شوگا :میدونم ولی میخوا ببینمت
کنار ساحل =
ا.ت :چی کار داری بگو باید برم
شوگا :ا.ت ازدواج من اجباری بود خودم نمی خواستم
ا.ت :چرا خواهرم رو کشتی
شوگا :من
ا.ت :تو که میدونستی من جز اون کسی رو ندارم حداقل میزاشتی اون پیشم بمونه
شوگا :(با گریه )نمی دونم کار کیه ولی من این کارو نکردم من به خواهرت چیکار داشتم
مین :ا.ت از پسرم دور شو (با داد)
شوگا : تو خواهر ا.ت رو کشتی آره ؟
مین :به تو ربطی نداره خودت العان زن داری این خیانت نیست با یکی دیگه باشی
شوگا :چرا این کارو بامن میکنی خیلی تو زندگیت اضافه م
مین :نه من فقط میخوام تو آینده خوبی داشته باشی
شوگا :اون برادر زادتو طلاق میدم ازش بدم میاد
مین :عصاب منو خورد نکن
شوگا :بعدش میخوای چی کار کنی ها(با داد)
مین تفنگشو در اورد :با این میکشمت اگر دوباره این کلمه رو تکرار کنی آخرین حرفی میشه که زدی
شوگا :اون دختره بیشعور رو طلاق میدم
ا.ت جلوی گلوله رفت و تیر به اون خورد
شوگا :تو چیکار کرد
مین از دست شوگا سریع فرار کرد
شوگا :ا.ت
ا.ت :گریه نکن همه ی روزی میمیرن هیچی تا ابد مونده گار نیست
شوگا :ا.ت چشمتو باز کن ا.ت اینجوری منو تنها نزار لطفا
ی بار هم ناراحت شو مگه چی میشه
۱۴.۹k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.