پارت ۴۶ زندگی با بی تی اس
پارت ۴۶ زندگی با بی تی اس
یه تخت خواب اوردن تو اتاق و اعضا به جز کوک رفتند کوک رفت پی اس رو وصل کرد و شروع کردیم به بازی کردن تا نیم ساعت داشتیم اروم بازی میکردیم که یه دفعه کوک داد زد منم پشت سرش داد زدم
پرستار اومد تو اتاق
پرستار : چتونه بیمارستان رو گذاشتین رو سرتون
کوک : دیگه سر و صدا نمیکنیم
پرستار : امید وارم
پرستار رفت
من و کوک دوباره شروع به بازی کردیم دوباره داد و بیداد کردیم
دوباره پرستاره اومد و سیم پی اس رو در اورد و گفت
پرستار: روز ترخیص بیاید پذیرش تحویلش بگیرین
کوک : هی هی هی میدونی چند خریدمشششش
پرستار رفت بیرون
من : عجب دیونه ایههههه . اییی دستمم
کوک : موافقم، خوبی
من : اره خوبم بگیریم بخوابیم
کوک : اوکی
فردا صبح
اعضا اومدن بیمارستان
با سر صداشون بیدار شدیم
من و کوک : چتونه شش صبح اومدین اینجا
نامجون : شش صبح چیه ساعت دوازدهه
نشستیم سر جامون
جین : پرستار گفت دیشب چه خراب کاری کردین
من : خب چیه هیجان زده شدیم دیگه
کوک : اوهوم
شوگا: من اگه جای اون پرستاره بودم گیساتون رو بهم گره میزدم
من : دلت میاد
کوک : موهای این دو متره برا من بیست سانتی مترم نیست
جیمین : میخوای امشبو کسی نمونه اگه امشب یکی بمونه این بیمارستان خاکستر ازش باقی میمونه
نیم ساعت بعد اعضا رفتند
جین تو خونه داشت اعضا رو تهدید میکرد که اگه هر کدوم از اونها در مورد اون روز حرف بزنن چه بلایی سرشون میاره
جین : اگه هر کدومتون حتی اگه از دهنتون بپره و درباره اون روز زر بزنید پوستتون رو میکنم توش کاه پر میکنم
اعضا : اوکی
یه تخت خواب اوردن تو اتاق و اعضا به جز کوک رفتند کوک رفت پی اس رو وصل کرد و شروع کردیم به بازی کردن تا نیم ساعت داشتیم اروم بازی میکردیم که یه دفعه کوک داد زد منم پشت سرش داد زدم
پرستار اومد تو اتاق
پرستار : چتونه بیمارستان رو گذاشتین رو سرتون
کوک : دیگه سر و صدا نمیکنیم
پرستار : امید وارم
پرستار رفت
من و کوک دوباره شروع به بازی کردیم دوباره داد و بیداد کردیم
دوباره پرستاره اومد و سیم پی اس رو در اورد و گفت
پرستار: روز ترخیص بیاید پذیرش تحویلش بگیرین
کوک : هی هی هی میدونی چند خریدمشششش
پرستار رفت بیرون
من : عجب دیونه ایههههه . اییی دستمم
کوک : موافقم، خوبی
من : اره خوبم بگیریم بخوابیم
کوک : اوکی
فردا صبح
اعضا اومدن بیمارستان
با سر صداشون بیدار شدیم
من و کوک : چتونه شش صبح اومدین اینجا
نامجون : شش صبح چیه ساعت دوازدهه
نشستیم سر جامون
جین : پرستار گفت دیشب چه خراب کاری کردین
من : خب چیه هیجان زده شدیم دیگه
کوک : اوهوم
شوگا: من اگه جای اون پرستاره بودم گیساتون رو بهم گره میزدم
من : دلت میاد
کوک : موهای این دو متره برا من بیست سانتی مترم نیست
جیمین : میخوای امشبو کسی نمونه اگه امشب یکی بمونه این بیمارستان خاکستر ازش باقی میمونه
نیم ساعت بعد اعضا رفتند
جین تو خونه داشت اعضا رو تهدید میکرد که اگه هر کدوم از اونها در مورد اون روز حرف بزنن چه بلایی سرشون میاره
جین : اگه هر کدومتون حتی اگه از دهنتون بپره و درباره اون روز زر بزنید پوستتون رو میکنم توش کاه پر میکنم
اعضا : اوکی
۲۸.۲k
۰۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.