پارت آخر
پارت آخر
آریانا :
اگه برگردم میتونی تضمین کنی که هیچ اتفاقی برای منوپسرمون نیفته چون من از اینکه هی احساس کنم تو خطرم خسته شدم تو برگرد من بهت قول می دم که حتی پرنده ام از بالای سرت پر نزنه تو فقط برگرد ....
آرسام :
اونشب با همه ی خوبی یو بدی گذشت منو آریانا۵سال که برگشتیم ایران الان ی دختر ۳ ساله داریم آسمش ارشیدا آرتام الان ۹سالش شده منم کار خلاف کذاشتم کنار برگشتم سر کار سابقم دوباره شدم سرگرد هخامنش آریانا هم شده استاددانشگاه ما باهمه سختیا تونستیم دوباره ی خانواده بشیم اون سال سال بسیار سختی بود اما گذشت با تمام خوبی بدیش اما ارزششو داشت چون من تونستم به عشق زندگیم برسم و ی خانواده باهاش تشکیل بدم اینم از قصه زندگیه ما .
امیدوارم خوشتون بیاد چون اولین رمانم بود نمی دونستم چجوری باید بنویسم پس برام تو کامنتا بنویسید نظراتتون رو 😍
آریانا :
اگه برگردم میتونی تضمین کنی که هیچ اتفاقی برای منوپسرمون نیفته چون من از اینکه هی احساس کنم تو خطرم خسته شدم تو برگرد من بهت قول می دم که حتی پرنده ام از بالای سرت پر نزنه تو فقط برگرد ....
آرسام :
اونشب با همه ی خوبی یو بدی گذشت منو آریانا۵سال که برگشتیم ایران الان ی دختر ۳ ساله داریم آسمش ارشیدا آرتام الان ۹سالش شده منم کار خلاف کذاشتم کنار برگشتم سر کار سابقم دوباره شدم سرگرد هخامنش آریانا هم شده استاددانشگاه ما باهمه سختیا تونستیم دوباره ی خانواده بشیم اون سال سال بسیار سختی بود اما گذشت با تمام خوبی بدیش اما ارزششو داشت چون من تونستم به عشق زندگیم برسم و ی خانواده باهاش تشکیل بدم اینم از قصه زندگیه ما .
امیدوارم خوشتون بیاد چون اولین رمانم بود نمی دونستم چجوری باید بنویسم پس برام تو کامنتا بنویسید نظراتتون رو 😍
۴.۶k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.