زودد پارت دادم حال کنید
سورا: نفهم خودتی اشغال لاشی میدونی فکر کردی من نمیدونم که قرار بود با اون پسره ازدواج کنی لاشی بدبخت فکر کردی من نمیدونم از من خوشت نمیاد
انیا: اگه همه ی اینا رو میدونی چرا یجوری رفتار میکنی که انگار عاشقمی هان؟(با گریه)
سورا: چون با همه ی اینا دوست دارم روانی دلم نمیخواد بمیری
انیا: چرا دروغ میگی هان اگه دوسم داشتی انقدر اذیتم نمیکردی
سورا: دارم اذیتت میکنم چون اونا همه جا جاسوس دارن اگه بفهمن با اون پسره ارتباط داری میکشنت
انیا: بس کن چقدر دروغ میگی همش دروغ پشت دروغ حالم ازت بهم میخوره اشغال عوضی
سورا: بسهههههه
(و میزنه تو صورت انیا)
سورا: انیا خوبی ببخشید دست خودم نبود ی لحظه
انیا: گمشووو
(و میره پیش بکی)
ا
بکی: انیا چیشده چرا دهنت خون میاد خوبی
انیا:هیچی بکی میشه من امشب بیام پیش تو؟(با گریه)
بکی: اره بریم
انیا: مرسی ❤
(رفتن خونه بکی)
بکی: انیا باید به پدرت بگی
انیا: نه میدونم چیکارش کنم عوضی رو
(ـدینگـــــــ)
انیا: حتما خودشه درو باز نکن
بکی: نه دامیانه
انیا: چرا به اون گفتی الکی نگرانش کردی
دامیان: چیشده اون پسره باهات چیکار کرده
انیا: هیچی نگران نباش
دامیان: هیچی نشده دهنت پر خونه راستش رو بگو
(انیا همه چی رو میگه)
بکی: خب الان چیکار میکنی نقشت هم قطعا شکست میخوره
انیا: میدونی اگه میشد هم دیگه نمیخوام فرار کنم و اون نقشه ی مزخرف رو ادامه بدم
فعلا خداحافظظ🧸
انیا: اگه همه ی اینا رو میدونی چرا یجوری رفتار میکنی که انگار عاشقمی هان؟(با گریه)
سورا: چون با همه ی اینا دوست دارم روانی دلم نمیخواد بمیری
انیا: چرا دروغ میگی هان اگه دوسم داشتی انقدر اذیتم نمیکردی
سورا: دارم اذیتت میکنم چون اونا همه جا جاسوس دارن اگه بفهمن با اون پسره ارتباط داری میکشنت
انیا: بس کن چقدر دروغ میگی همش دروغ پشت دروغ حالم ازت بهم میخوره اشغال عوضی
سورا: بسهههههه
(و میزنه تو صورت انیا)
سورا: انیا خوبی ببخشید دست خودم نبود ی لحظه
انیا: گمشووو
(و میره پیش بکی)
ا
بکی: انیا چیشده چرا دهنت خون میاد خوبی
انیا:هیچی بکی میشه من امشب بیام پیش تو؟(با گریه)
بکی: اره بریم
انیا: مرسی ❤
(رفتن خونه بکی)
بکی: انیا باید به پدرت بگی
انیا: نه میدونم چیکارش کنم عوضی رو
(ـدینگـــــــ)
انیا: حتما خودشه درو باز نکن
بکی: نه دامیانه
انیا: چرا به اون گفتی الکی نگرانش کردی
دامیان: چیشده اون پسره باهات چیکار کرده
انیا: هیچی نگران نباش
دامیان: هیچی نشده دهنت پر خونه راستش رو بگو
(انیا همه چی رو میگه)
بکی: خب الان چیکار میکنی نقشت هم قطعا شکست میخوره
انیا: میدونی اگه میشد هم دیگه نمیخوام فرار کنم و اون نقشه ی مزخرف رو ادامه بدم
فعلا خداحافظظ🧸
۸.۹k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.