…*دانلود رمان مرز نابودی*…
…*دانلود رمان مرز نابودی*…
—-✿❀ نویسنده: نگین صحراگرد ❀✿—-
—-✿❀ ژانر: عاشقانه ❀✿—-
—-✿❀ تعداد صفحات: ❀✿—-
—-✿❀ خلاصه ❀✿—-
صبا زمانی تو اوج نوجوونی با اشتباهاتی که کرد نامزد خودش رو از دست داد و حالا سال ها می گذره. صبا دیگه اون دختر خام و بی تجربه ی گذشته نیست ولی نامزد سابقش بر می گرده و همه ی دست آوردهای صبا رو مال خودش می کنه
—-✿❀ بخشی از رمان دانلود رمان مرز نابودی ❀✿—-
پوزخند یاز سر ناباوری زد. -باهمین؟شما دو تا حالتون خوبه؟ دراتاق را بستم و کنار امیرحسینبهمیزتکیه دادم. ام ی رحسینس یگاریدر آورد و با فندک روشنش کرد و پکیعمیقبه آن زد. -اشکالش چیه؟خودت که م یدونیمن صبا رو قبل از حامیمی خواستم. -تو دوستش دار یصبا؟ دروغگفتم، دروغ که حناق نی ستدر گلو گیر کند. کنتر هم نمیاندازد! -آره، دوستش دارم. -حالت خوبه صبا؟ یهو بهش علاقه مند شد ی؟ من رو خر فرض کردی؟ تا حامی اومد حس کرد یعاشق امیر حسی نشد ی؟داریلجبازی می کن یصبا، لجبازیکه زندگی هر سه نفرتون رو خراب می کنه. اخمهایمدر هم رفتند. -ازدواج من و امیر به حامیچه ربط یداره که بخواد زندگ یشرو خراب کنه؟ سریبه تاسف تکان داد و در حالیکه عقب عقب م یرفت، زمزمه وار گفت: -سرت رو مثه کبک کرد یتو برف. وبعد پشت کرد و از اتاق بیرونرفت. هوف بلند یکشیدمو به امیرحسین نگاه کردم، همان طور که به دیوار نگاه م یکرد، پ یدر پی به س یگارش پک می زدـ-تو دیگه چرا تو ق یافه ای؟ بهطرفم برگشت و دود س یگارش را در صورتم ب یرون داد. بر خلاف بق یه که از بویشبدشان میآید، من با لذت نفس عمیقی کشیدم.-نمیدونم چرا ولی منم با حافظ موافقم، که می خوای به خاطر لجباز یبا حامی به من حواب مثبت بد ی .-آفرین، اگه می دونی پس چرا هنوزم می خوای باهام ازدواج کنی تکهموی بیرون آمده از شالم را لمس کرد.
http://mahroman.xyz/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%b1%d8%b2-%d9%86%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%be%db%8c%d9%88%d8%aa%d8%b1-%d9%88/
—-✿❀ نویسنده: نگین صحراگرد ❀✿—-
—-✿❀ ژانر: عاشقانه ❀✿—-
—-✿❀ تعداد صفحات: ❀✿—-
—-✿❀ خلاصه ❀✿—-
صبا زمانی تو اوج نوجوونی با اشتباهاتی که کرد نامزد خودش رو از دست داد و حالا سال ها می گذره. صبا دیگه اون دختر خام و بی تجربه ی گذشته نیست ولی نامزد سابقش بر می گرده و همه ی دست آوردهای صبا رو مال خودش می کنه
—-✿❀ بخشی از رمان دانلود رمان مرز نابودی ❀✿—-
پوزخند یاز سر ناباوری زد. -باهمین؟شما دو تا حالتون خوبه؟ دراتاق را بستم و کنار امیرحسینبهمیزتکیه دادم. ام ی رحسینس یگاریدر آورد و با فندک روشنش کرد و پکیعمیقبه آن زد. -اشکالش چیه؟خودت که م یدونیمن صبا رو قبل از حامیمی خواستم. -تو دوستش دار یصبا؟ دروغگفتم، دروغ که حناق نی ستدر گلو گیر کند. کنتر هم نمیاندازد! -آره، دوستش دارم. -حالت خوبه صبا؟ یهو بهش علاقه مند شد ی؟ من رو خر فرض کردی؟ تا حامی اومد حس کرد یعاشق امیر حسی نشد ی؟داریلجبازی می کن یصبا، لجبازیکه زندگی هر سه نفرتون رو خراب می کنه. اخمهایمدر هم رفتند. -ازدواج من و امیر به حامیچه ربط یداره که بخواد زندگ یشرو خراب کنه؟ سریبه تاسف تکان داد و در حالیکه عقب عقب م یرفت، زمزمه وار گفت: -سرت رو مثه کبک کرد یتو برف. وبعد پشت کرد و از اتاق بیرونرفت. هوف بلند یکشیدمو به امیرحسین نگاه کردم، همان طور که به دیوار نگاه م یکرد، پ یدر پی به س یگارش پک می زدـ-تو دیگه چرا تو ق یافه ای؟ بهطرفم برگشت و دود س یگارش را در صورتم ب یرون داد. بر خلاف بق یه که از بویشبدشان میآید، من با لذت نفس عمیقی کشیدم.-نمیدونم چرا ولی منم با حافظ موافقم، که می خوای به خاطر لجباز یبا حامی به من حواب مثبت بد ی .-آفرین، اگه می دونی پس چرا هنوزم می خوای باهام ازدواج کنی تکهموی بیرون آمده از شالم را لمس کرد.
http://mahroman.xyz/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%b1%d8%b2-%d9%86%d8%a7%d8%a8%d9%88%d8%af%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%be%db%8c%d9%88%d8%aa%d8%b1-%d9%88/
۵.۶k
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.