جیمین: صبح بخیر
جیمین: صبح بخیر
باورم نمیشه چه میز رنگارنگی
ا. ت: خوشت اومد
جیمین: عالیه
نشستیم و صبحونه رو خوردیم
جیمین: برو لباس بپوش بریم بگردیم و یکمم عکس بگیریم
ا. ت: اما ما که لباس نیاوردیم
جیمین: من برات لباس گرفتم طبقه ی بالا تو کمدته(راستی جیمین پولداره)
ا. ت: فکر همه چی رو کرده بودی
جیمین: بله
از دید ا. ت رفتم بالا لباسمو عوض کردم
(عکسش اسلاید دومه)
اومدم پایین دیدم جیمین هم شبیه لباس منو پوشیده
جیمین ا. ت وقتی همو دیدن باهم گفتم
جیمین ا. ت: عه توهم که همینو پوشیدی (بعد خندیدن)
ا. ت: خوب شد الان یه کاپل ست داریم همه میفهمن باهمیم
جیمین: منم همینو میخواستم
رفتن تو ماشین
ماشین جیمین از اون مدل هایی بود که سقفش باز میشد
جیمین: ا. ت یه سوال ازت دارم
ا. ت: جانم بپرس؟
جیمین: چقدر دوست داری؟
ا. ت: دیوانه وار
جیمین: واقعا
ا. ت: شک نکن
جیمین: پس ثابت کن
ا. ت: چیکار کنم؟
سقفو داد بالا
جیمین: باید داد بزنی که چه حسی بهم داری
ا. ت: چی دیونه شدی؟
جیمین: اره تو دیونم کردی
جیمین: باید داد بزنی
ا. ت: اما.....
جیمین: اماواگرنداره
ا. ت: باشه
ا. ت باصدای بلند داد زد
پارک جیمین
شیرین ترین ملودیه منه
اون اهنگ مورد علاقمه
اون تنها ستاره ی که تو اسمان قلبم میدرخشه
اون تموم دنیای منه
و من تا اخرین روز عمرم عاشقش میمونم
جیمین وقتی این حرفارو شنید خیلی ذوق کرد قرمز شده بود داشت بال در می اورد
یه جای خلوت پیدا کردن جای قشنگی بود ا. ت به اونجا خیره شده بود
جیمین تا از ماشین پیاده شد
دست ا. ت رو از پشت کشید و ا. ت افتاد تو بغل جیمین
جیمین: حرفایی که تو ماشین راجب احساست نسبت به من زدی واقعی بود
ا. ت: همشو از ته دلم گفتم یه جورایی بهت اعتراف کردم و.....
جیمین نزاشت حرفت ا. ت تموم بشه و بوسیدش
ا. ت: این روزا خیلی داری منو میبوسی
جیمین: بخاطر این حرفت یه تنبیه برات در نظر دارم
بزار بریم خونه
ا. ت: باخنده) خدا رحم کنه
جیمین: قبل از این حرفا باید فمرشو میکردی.....
باورم نمیشه چه میز رنگارنگی
ا. ت: خوشت اومد
جیمین: عالیه
نشستیم و صبحونه رو خوردیم
جیمین: برو لباس بپوش بریم بگردیم و یکمم عکس بگیریم
ا. ت: اما ما که لباس نیاوردیم
جیمین: من برات لباس گرفتم طبقه ی بالا تو کمدته(راستی جیمین پولداره)
ا. ت: فکر همه چی رو کرده بودی
جیمین: بله
از دید ا. ت رفتم بالا لباسمو عوض کردم
(عکسش اسلاید دومه)
اومدم پایین دیدم جیمین هم شبیه لباس منو پوشیده
جیمین ا. ت وقتی همو دیدن باهم گفتم
جیمین ا. ت: عه توهم که همینو پوشیدی (بعد خندیدن)
ا. ت: خوب شد الان یه کاپل ست داریم همه میفهمن باهمیم
جیمین: منم همینو میخواستم
رفتن تو ماشین
ماشین جیمین از اون مدل هایی بود که سقفش باز میشد
جیمین: ا. ت یه سوال ازت دارم
ا. ت: جانم بپرس؟
جیمین: چقدر دوست داری؟
ا. ت: دیوانه وار
جیمین: واقعا
ا. ت: شک نکن
جیمین: پس ثابت کن
ا. ت: چیکار کنم؟
سقفو داد بالا
جیمین: باید داد بزنی که چه حسی بهم داری
ا. ت: چی دیونه شدی؟
جیمین: اره تو دیونم کردی
جیمین: باید داد بزنی
ا. ت: اما.....
جیمین: اماواگرنداره
ا. ت: باشه
ا. ت باصدای بلند داد زد
پارک جیمین
شیرین ترین ملودیه منه
اون اهنگ مورد علاقمه
اون تنها ستاره ی که تو اسمان قلبم میدرخشه
اون تموم دنیای منه
و من تا اخرین روز عمرم عاشقش میمونم
جیمین وقتی این حرفارو شنید خیلی ذوق کرد قرمز شده بود داشت بال در می اورد
یه جای خلوت پیدا کردن جای قشنگی بود ا. ت به اونجا خیره شده بود
جیمین تا از ماشین پیاده شد
دست ا. ت رو از پشت کشید و ا. ت افتاد تو بغل جیمین
جیمین: حرفایی که تو ماشین راجب احساست نسبت به من زدی واقعی بود
ا. ت: همشو از ته دلم گفتم یه جورایی بهت اعتراف کردم و.....
جیمین نزاشت حرفت ا. ت تموم بشه و بوسیدش
ا. ت: این روزا خیلی داری منو میبوسی
جیمین: بخاطر این حرفت یه تنبیه برات در نظر دارم
بزار بریم خونه
ا. ت: باخنده) خدا رحم کنه
جیمین: قبل از این حرفا باید فمرشو میکردی.....
۲۳۰.۷k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.