دلم گرفته

دلم گرفته..
یاد غزل بانو بخیر .. دلتنگی را خوب معنا میکرد... یادش بخیر وقت دیدنش آنقدر در هول و ولا بودم که از آن همه دیدنش یک جفت چشم روشن یادم هست و دیگر هیچ...
حرف نمی‌زد!
اما اگر میزد حرفش را باید طلا میگرفت...
یک روز گفت ... دنیا آنطور که ما دلمون میخاد پیش نمیره...
یکی رو میخایم مارو نمیخاد! یکی مارو میخاد ما نمیخایمش!
یوقتم هس هردوهمو میخان ؟!! دنیا نمیخاد...
میگفت حسرت نخور!
حسرت آدمو پیر میکنه‌..
راست میگفت...
چقدر خستم .. خسته از واقعیت هایی که خیلی ها براحتی قبول کرده اند.‌. من اما انگار در کتم نمیره...
اصلا در کتم نمیرود که نباشی!
میگویند این چیز ها عادی است.. هنوز بچه ای و این حرف ها ...
اما خوب دلم این چیز ها را نمی‌فهمد ... نمیفهمد وقتی میگویی میروم یعنی چه؟
هربار با شنیدن این جمله میشکند و لال میشود...
کم کم قبل هر گفتنی لال میشود...
انروز نگفته هایم شنیدنیست.
#دختر افتاب...