game of love and hate(part 12)

لانا:بچه ها بیاید جرعت یا حقیقت بازی کنیم
همه:باشه
ات:خب اینم از بطری.
ات:بطری افتاد به سمت مین هو و کانگ یونگ
مین هو:جرعت با حقیقت
کانگ یونگ:حقیقت
مین هو:دوست پسر داری
کانگ یونگ:نه
ات:بطری افتاد سمت تهیونگ و لیدا
لیدا :جرعت یا حقیقت
تهیونگ:جرعت
لیدا : آخرین چتت با تو نشون بده
تهیونگ:ما شماره همو نداریم
ات:بطری افتاد روی من و جی هون
جی هون: جرعت یا حقیقت
ات:حقیقت
جی هون: از لانا شنیدم نسبت به پسرا خیلی گارد داری چرا
ات:مامان و بابام باهم کنار نمیان زیاد و زیاد زندگی خوبی ندارم برای همین دوست دارم قوی باشم که به هیچ مردی احتیاج  پیدا نکنم که زندگیم مثل پدر مادرم بشه
جی هون:فکر کنم سوال خوبی نپرسیدم
ات :نه اوکیه
ات:خب بچه ها پیتزاها رسیدن بیاید فیلم ببینیم
یک ساعت بعد
لانا :خوابم میاد
مین هو:منم همینطور
لیدا:بیاد بخوابیم
ات: باشه اتاقا تخت های دونفره داره  به هر دونفریک اتاق میرسه به یه نفر یه تاق میرسه
لانا:طبیعتا تو باید با تهیونگ بخوابی مین هو با جی هو لیدا با کانگ یونگ منم تنها
ات:عمراااا پیش  تهیونگ بخوابم
تهیونگ:عمراااا پیش ات بخوابم
لانا:خب پس منو لیدا باهم تهیونگ و جی هون باهم کانگ یونگ و مین هو باهم ات هم تنها
ات:عالیه من رفتم شب همگی بخیر
جی هون :شبت بخیر ات
تهیونگ:شبت بخیر دلقک سیرک
کانگ یونگ:شبت بخیر نمیمه گمشده من
مین هو :شبت بخیر اسکل خفته من
لانا:شبت بخیر پری گاو نما
دیدگاه ها (۲)

game of love and hate(part 13)

game of love and hate(part 14)

game of love and hate(part 11)

game of love and hate(part 10)

game of love and hate(part 19)

game of love and hate(part 18)

پارت ۳۰ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط