یادت هست مادر

یادت هست مادر...؟؟؟

اسم قاشق را گذاشتی...

قطار..

هواپیما..

کشتی..

تا یک لقمه بیشتر غذا بخورم...

به من میگفتی:غذا بخور تا زود بزرگ شی..

حالا من بزرگ شده ام

حالا من قوی شده ام

کاش من هیچوقت بزرگ نمیشدم تا تو همان طور جوان بمانی..

کاش هیچوقت قوی نمیشدم؛که الان ضعف را در صورت زیبایت نبینم..

دستهایت را نوازش میکنم؛ تا تمام خاطرات خوب زندگیم را بیاد اورم

دوستت دارم #مادر عزیزممم
دیدگاه ها (۱۳)

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبودتوی این شهرقشنگ یه ...

انگشترو نگین همسر جان دوباره از مشهد رسید.کدومش بهتره؟ممنون ...

بهله ^ ^

امروز شاهچراغ...دعا گوی همه دوستان بودم#شاهچراغ-شیراز

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط