من دختر بد حجاب بودم. با آرایش های زیاد. موهامم لَخت و دو
من دختر #بد_حجاب بودم. با آرایش های زیاد. موهامم لَخت و دورم میریختم.
.
توی دانشگاه هنر بودم و کارم تئاتر بود.
روز به روز بدتر میشدم و با تیپ های متفاوت و هنری.
اونقدر بد که الان عکس های قدیمم رو میبینم باورم نمیشه اونا من بودم.
.
البته با همون شکل و ظاهر #نمازمم میخوندم روزه میگرفتم و توی دانشگاه #بسیجی بودم و از #حجاب هم #دفاع میکردم پیش همه.
ولی #نمیخواستم تغییر کنم. میگفتم هرکَس ایرادی داره و ایراد منم اینه.
اینطوری بهتر دیده میشم و الگو میشم.
بذار ببینن قرتیها و بدحجابها هم مدافع #اسلام و #نظامن.
.
البته تو خلوت خودم مسخره و خنده دار بود.چطور میشه خدا رو دوست داشت و به حرفش گوش نداد؟
چطور میشه ازحجاب دفاع کرد و عملی اش نکرد
اما باز با خودم لج میکردم و فکر میکردم اگه #محجبه شم عادی میشم. و دیگه شیطون و شاد نیستم.مظلومم.شاید نگاه دیگران روم عوض شه.
در ضمن اعتماد به نفسم به شدت وابسته به تیپم بود
محجبه شدن برام رویای دور از دسترس بود
البته یه اتفاق منو عوض نکرد،همه چیز مثل یه پازل کنار هم قرار گرفت
چهارسال پیش کرسی آزاد اندیشی در مورد حجاب: من جز #مدافعان_حجاب بودم وقتی وارد سالن شدم یکی از منتقدین حجاب به من گفت بیا اینور بشین مخالف ها اینجان.
.
باورش نمیشد من با اون تیپ موافق حجاب بوده باشم.ولی بهش گفتم من موافق حجابم. هنگ کرد و شش ثانیه ای بهم خیره شد
.
شوخیهای هم کلاسیهام و اس ام اس های #افتضاح همکارام آزارم میداد. باز از رو نرفتم
چندسال پیش:شنیدم یکی از روسای آمریکا گفته هر زن چادری در ایران نشان پرچم جمهوری اسلامیه،ناراحت بودم چرا منی که ایران و #نظام رو دوست دارم اثری از عشقم تو ظاهرم نیست؟؟ تا اینکه شب قدر پارسال حاج آقایی روایتی گفت که منو موظف کرد به رعایت حجاب:
.
پیامبر از شیطان خواست تا امتش رو نصیحت کنه و شیطان گفت: به زنان امتت بگو به ازای هر #تار مویی که بیرون میذارن گناه #زنا برای خودشون میخرن،وای واقعا فاجعه بود،
نمیخواستم اون دنیا یه صف جلوم وایسه و سنگینی گناهی که نکردم
.
یک مدت بعد روایتی در #لهوف خوندم که روم بشدت؛ تاثیر گذاشت: یه بنده خدایی کوری رو میبینه و ازش میپرسه چرا نابیناشدی؟
اون فرد میگه من در جریان #کربلا در سپاه #یزید بودم ولی نه تیری و نه شمشیری زدم ولی شب خواب پیامبر رو دیدم که به من گفت باید نابینا شی،
از پیامبر پرسیدم چرا و پیامبر گفت تو #سیاهی_لشکر سپاه #دشمن رو تو چشم فرزند من #امام_حسین زیاد کردی.
من هم تصمیم گرفتم سیاهه سپاه #بد_حجابان رو تو چشم #امام_زمانم رو زیاد نکنم.
#مدافعین_حیا
#دلنوشته_دختری_که_بد_حجاب_بود
#حجاب #آرایش #چادر
.
توی دانشگاه هنر بودم و کارم تئاتر بود.
روز به روز بدتر میشدم و با تیپ های متفاوت و هنری.
اونقدر بد که الان عکس های قدیمم رو میبینم باورم نمیشه اونا من بودم.
.
البته با همون شکل و ظاهر #نمازمم میخوندم روزه میگرفتم و توی دانشگاه #بسیجی بودم و از #حجاب هم #دفاع میکردم پیش همه.
ولی #نمیخواستم تغییر کنم. میگفتم هرکَس ایرادی داره و ایراد منم اینه.
اینطوری بهتر دیده میشم و الگو میشم.
بذار ببینن قرتیها و بدحجابها هم مدافع #اسلام و #نظامن.
.
البته تو خلوت خودم مسخره و خنده دار بود.چطور میشه خدا رو دوست داشت و به حرفش گوش نداد؟
چطور میشه ازحجاب دفاع کرد و عملی اش نکرد
اما باز با خودم لج میکردم و فکر میکردم اگه #محجبه شم عادی میشم. و دیگه شیطون و شاد نیستم.مظلومم.شاید نگاه دیگران روم عوض شه.
در ضمن اعتماد به نفسم به شدت وابسته به تیپم بود
محجبه شدن برام رویای دور از دسترس بود
البته یه اتفاق منو عوض نکرد،همه چیز مثل یه پازل کنار هم قرار گرفت
چهارسال پیش کرسی آزاد اندیشی در مورد حجاب: من جز #مدافعان_حجاب بودم وقتی وارد سالن شدم یکی از منتقدین حجاب به من گفت بیا اینور بشین مخالف ها اینجان.
.
باورش نمیشد من با اون تیپ موافق حجاب بوده باشم.ولی بهش گفتم من موافق حجابم. هنگ کرد و شش ثانیه ای بهم خیره شد
.
شوخیهای هم کلاسیهام و اس ام اس های #افتضاح همکارام آزارم میداد. باز از رو نرفتم
چندسال پیش:شنیدم یکی از روسای آمریکا گفته هر زن چادری در ایران نشان پرچم جمهوری اسلامیه،ناراحت بودم چرا منی که ایران و #نظام رو دوست دارم اثری از عشقم تو ظاهرم نیست؟؟ تا اینکه شب قدر پارسال حاج آقایی روایتی گفت که منو موظف کرد به رعایت حجاب:
.
پیامبر از شیطان خواست تا امتش رو نصیحت کنه و شیطان گفت: به زنان امتت بگو به ازای هر #تار مویی که بیرون میذارن گناه #زنا برای خودشون میخرن،وای واقعا فاجعه بود،
نمیخواستم اون دنیا یه صف جلوم وایسه و سنگینی گناهی که نکردم
.
یک مدت بعد روایتی در #لهوف خوندم که روم بشدت؛ تاثیر گذاشت: یه بنده خدایی کوری رو میبینه و ازش میپرسه چرا نابیناشدی؟
اون فرد میگه من در جریان #کربلا در سپاه #یزید بودم ولی نه تیری و نه شمشیری زدم ولی شب خواب پیامبر رو دیدم که به من گفت باید نابینا شی،
از پیامبر پرسیدم چرا و پیامبر گفت تو #سیاهی_لشکر سپاه #دشمن رو تو چشم فرزند من #امام_حسین زیاد کردی.
من هم تصمیم گرفتم سیاهه سپاه #بد_حجابان رو تو چشم #امام_زمانم رو زیاد نکنم.
#مدافعین_حیا
#دلنوشته_دختری_که_بد_حجاب_بود
#حجاب #آرایش #چادر
۶.۶k
۱۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.