بررسی کامل جریان انحرافی و خطرناک یمانی
«بررسی کامل جریان انحرافی و خطرناک "یمانی"»
پست الف- حتما کامل و بدقت بخوانید و انتشار دهید- متن کامل در لینک زیر:
http://basiratafzayi.blogfa.com/post/24
یکی از مسائل مطرح در باب مهدویت، بررسی علائم و نشانههای ظهور است. یکی از این نشانهها و علایم، قیام شخصی موسوم به «یمانی» در آستانه ظهور است که در منابع روایی شیعی، بارها از او یاد شده. این موضوع از جهات مختلفی نظیر زمان قیام یمانی، خصوصیات شخصی، ملیت، اهداف و ویژگیهای قیام یمانی قابل بررسی است.
اخیراً اشخاصی به تبلیغ یکی از جریان های مدّعی مهدویّت به نام احمد الحسن یمانی در برخی مناطق مشغول شده اند؛ لذا این سوالها برای برخی از مؤمنان ایجاد شده که این جریان چیست ؟ احمد الحسن کیست؟ چه سابقهای دارد؟ ادّعاهای او چیست؟ برای اثبات مدّعای خود به چه دلایلی استناد میکند؟ ادلّه مورد ادّعای او به چه میزان، اعتبار شرعی دارد؟ این جریان، وابسته به کجا است؟ عملکرد این جریان، تاکنون چه بوده است؟ بالأخره تکلیف مؤمنان در برابر این گونه جریانها چیست ؟برای شناخت این جریان، لازم است نخست، ادعاهای احمدالحسن یمانی مطرح گردد و در مرحله دوم، وضعیت یمانی با روایات سنجیده شود و در مرحله سوم، تناقضات مدعی مورد بررسی قرار گیرد.
-مشخصات مدعی یمانی
این جریان ادعایی به وسیلة احمد الحسن یمانی، که خود را وصی و فرزند و فرستاده امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میدانست، در سال های پایانی حاکمیت صدام بروز کرد. او پس از سقوط صدام، با کمک برخی از باقیمانده های رژیم بعث، تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف، کربلاء، ناصریّه و بصره به راه انداخت.
مؤسس جریان، شخصی است به نام احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر که در حدود سال ۱۹۷۳م، در منطقهای به نام «هویر» از توابع شهرستان «زبیر» از استان بصره متولد شد. وی در سال ۱۹۹۹، از دانشکده مهندسی بصره فارغ التحصیل شد. مدّتی در حوزه شهید آیت الله سید محمد صدر در نجف به تحصیل پرداخت. ضمناً بنا بر نقل مؤثق، برادر وی از نیروهای بعثی بود.[1]
-ادعاهای احمد حسن یمانی
وی با این که سید نیست[2] و اصل و نسب او از طایفه «صیامر» معلوم و معروف است، عمامه سیاه بر سر میگذاشت و در مجامع عمومی ظاهر میشد؛ از جمله ـ طبق فیلمی که از او گرفته شده است ـ بر بالای منبر در یک مسجد، با لباس روحانی و عمامه سیاه سخنرانی نموده، و ادّعاهای ضد و نقیض خود را مطرح کرده است.
وی، در عین اینکه تصریح میکند که هیچ ادّعایی ندارد و یک مرد ساده از یک روستای ساده است، در همان زمان ادّعا میکند که «من مایة رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم. هر جا بروم، اهل بیت علیهم السلام همواره با من هستند. صریحاً میگویم که خدواند مرا برگزیده است. صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده و خود، صاحب نفس مطمئنه شده ام. من میخواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی، من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم و به صورت سیاه و سفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال، هیچ ادعایی هم ندارم.»[3]
-مراحل ادعا
او طی پیامی از طریق پایگاه اینترنتی خود خطاب به علما و مراکز دینی در مورخه ۲۷ شوال ۱۴۲۴ق ادعاهایی مطرح کرد که محورهای آنها از این قرار است:
در مرحله اوّل: ادّعا میکند که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام دیده که او را به زیارت عسکریین امر میکند. پس از آن، به دیدار آن حضرت در بیداری موفق شده، حضرت او را از انحرافات عملی و مالی حوزهها به خصوص حوزه نجف آگاه میکند و تحت تربیت ویژه قرار میدهد.
در مرحله دوم: وی مدّعی است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف او را امر به ورود به حوزه علمیه میکند و در آن جا به او مأموریت میدهد که انحرافات حوزه را مطرح کند.
در مرحله سوم: ادّعا میکند که در ماه شعبان سال ۱۴۲۰ ق (مصادف با ۱۳۷۸ ش) امام زمان را برای دومین بار در حالت بیداری در کنار حرم امام حسین علیه السلام ملاقات کرده و به دستور آن حضرت به نجف میرود. او دعوت خود را علنی میسازد که در این مرحله، جمعی او را تکذیب و به سحر و جنون و تسخیر اجنّه، متهم میکنند. در پی آن، احمد به شهر خود بازگردانده میشود [4].
-دعوت علنی
پس از سقوط صدام در ماه جمادی الثانی ۱۴۲۴ق، احمد اسماعیل گاطع دعوت خود را علناً تکرار میکند و تعدادی فریب حرف های او را میخورند. در ماه مبارک رمضان آن سال، او ادّعا میکند که از سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مأموریت یافته است که همه مردم زمین را خطاب قرار دهد و آنها را به قیام در راه حق و بر ضد ظالمان دعوت کند!
وی در آن پیام، تصریح میکند که من انتظار یاری علمای دین را ندارم؛ زیرا بسیاری از آنان با امام
پست الف- حتما کامل و بدقت بخوانید و انتشار دهید- متن کامل در لینک زیر:
http://basiratafzayi.blogfa.com/post/24
یکی از مسائل مطرح در باب مهدویت، بررسی علائم و نشانههای ظهور است. یکی از این نشانهها و علایم، قیام شخصی موسوم به «یمانی» در آستانه ظهور است که در منابع روایی شیعی، بارها از او یاد شده. این موضوع از جهات مختلفی نظیر زمان قیام یمانی، خصوصیات شخصی، ملیت، اهداف و ویژگیهای قیام یمانی قابل بررسی است.
اخیراً اشخاصی به تبلیغ یکی از جریان های مدّعی مهدویّت به نام احمد الحسن یمانی در برخی مناطق مشغول شده اند؛ لذا این سوالها برای برخی از مؤمنان ایجاد شده که این جریان چیست ؟ احمد الحسن کیست؟ چه سابقهای دارد؟ ادّعاهای او چیست؟ برای اثبات مدّعای خود به چه دلایلی استناد میکند؟ ادلّه مورد ادّعای او به چه میزان، اعتبار شرعی دارد؟ این جریان، وابسته به کجا است؟ عملکرد این جریان، تاکنون چه بوده است؟ بالأخره تکلیف مؤمنان در برابر این گونه جریانها چیست ؟برای شناخت این جریان، لازم است نخست، ادعاهای احمدالحسن یمانی مطرح گردد و در مرحله دوم، وضعیت یمانی با روایات سنجیده شود و در مرحله سوم، تناقضات مدعی مورد بررسی قرار گیرد.
-مشخصات مدعی یمانی
این جریان ادعایی به وسیلة احمد الحسن یمانی، که خود را وصی و فرزند و فرستاده امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میدانست، در سال های پایانی حاکمیت صدام بروز کرد. او پس از سقوط صدام، با کمک برخی از باقیمانده های رژیم بعث، تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف، کربلاء، ناصریّه و بصره به راه انداخت.
مؤسس جریان، شخصی است به نام احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر که در حدود سال ۱۹۷۳م، در منطقهای به نام «هویر» از توابع شهرستان «زبیر» از استان بصره متولد شد. وی در سال ۱۹۹۹، از دانشکده مهندسی بصره فارغ التحصیل شد. مدّتی در حوزه شهید آیت الله سید محمد صدر در نجف به تحصیل پرداخت. ضمناً بنا بر نقل مؤثق، برادر وی از نیروهای بعثی بود.[1]
-ادعاهای احمد حسن یمانی
وی با این که سید نیست[2] و اصل و نسب او از طایفه «صیامر» معلوم و معروف است، عمامه سیاه بر سر میگذاشت و در مجامع عمومی ظاهر میشد؛ از جمله ـ طبق فیلمی که از او گرفته شده است ـ بر بالای منبر در یک مسجد، با لباس روحانی و عمامه سیاه سخنرانی نموده، و ادّعاهای ضد و نقیض خود را مطرح کرده است.
وی، در عین اینکه تصریح میکند که هیچ ادّعایی ندارد و یک مرد ساده از یک روستای ساده است، در همان زمان ادّعا میکند که «من مایة رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم. هر جا بروم، اهل بیت علیهم السلام همواره با من هستند. صریحاً میگویم که خدواند مرا برگزیده است. صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده و خود، صاحب نفس مطمئنه شده ام. من میخواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی، من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم و به صورت سیاه و سفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال، هیچ ادعایی هم ندارم.»[3]
-مراحل ادعا
او طی پیامی از طریق پایگاه اینترنتی خود خطاب به علما و مراکز دینی در مورخه ۲۷ شوال ۱۴۲۴ق ادعاهایی مطرح کرد که محورهای آنها از این قرار است:
در مرحله اوّل: ادّعا میکند که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام دیده که او را به زیارت عسکریین امر میکند. پس از آن، به دیدار آن حضرت در بیداری موفق شده، حضرت او را از انحرافات عملی و مالی حوزهها به خصوص حوزه نجف آگاه میکند و تحت تربیت ویژه قرار میدهد.
در مرحله دوم: وی مدّعی است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف او را امر به ورود به حوزه علمیه میکند و در آن جا به او مأموریت میدهد که انحرافات حوزه را مطرح کند.
در مرحله سوم: ادّعا میکند که در ماه شعبان سال ۱۴۲۰ ق (مصادف با ۱۳۷۸ ش) امام زمان را برای دومین بار در حالت بیداری در کنار حرم امام حسین علیه السلام ملاقات کرده و به دستور آن حضرت به نجف میرود. او دعوت خود را علنی میسازد که در این مرحله، جمعی او را تکذیب و به سحر و جنون و تسخیر اجنّه، متهم میکنند. در پی آن، احمد به شهر خود بازگردانده میشود [4].
-دعوت علنی
پس از سقوط صدام در ماه جمادی الثانی ۱۴۲۴ق، احمد اسماعیل گاطع دعوت خود را علناً تکرار میکند و تعدادی فریب حرف های او را میخورند. در ماه مبارک رمضان آن سال، او ادّعا میکند که از سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مأموریت یافته است که همه مردم زمین را خطاب قرار دهد و آنها را به قیام در راه حق و بر ضد ظالمان دعوت کند!
وی در آن پیام، تصریح میکند که من انتظار یاری علمای دین را ندارم؛ زیرا بسیاری از آنان با امام
- ۹.۰k
- ۱۸ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط