لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری

لبت "نه" گوید و پیداست می‌گوید دلت "آری" !
که این سان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می‌آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟

نمی‌رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری

چه می‌پرسی ضمیر شعرهایم کیست ؟ آنِ من !
مبادا لحظه‌ای حتی مرا اینگونه پنداری

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
بـــه شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری …

چه زیبا می‌شود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی -ای معما- پرده برداری

چه فرقی می‌کند فریاد یا پژواک جان من
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری

صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگر چه بر صدایش زخمها زد تیغ تاتاری

#محمد_علی_بهمنی
#غزل_فارسی
دیدگاه ها (۳)

.تا رابطه ی بین من و تو شکراب استهر خاطره ی خوب تو مامور عذا...

نمی دانم به استقبالت آمده ام یا قرار است بدرقه ات کنم ... هی...

مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنمکه از وجود تو مویی به عالمی ...

چیزی نمی فهمد کسی از حال و روزِ مردی که تنها با همه جنگیده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط