نمی دانم به استقبالت آمده ام یا قرار است بدرقه ات کنم

نمی دانم به استقبالت آمده ام یا قرار است بدرقه ات کنم ... هیچ وقت نفهمیدم که چرا باید منتظر چیزی باشم که بودن و نبودنش فرقی ندارد.
حالا به گلدان ها آب داده ام، چای دم کرده ام، و برایم فرقی ندارد چایم را تنها بنوشم یا منتظر صدای زنگ در باشم.
هنوز فرصت داری تا کنارم به یاد آن چیزی بیفتی که ترا از این همه تکرار جدا می کند.
باز هم صبر می کنم.... تو بی من تا ابد بی سرانجام می مانی... گلدان های کوچکم، به تو عادت دارند.

#نیلوفر_لاری_پور

پ.ن:
گران باش، بگذار تا بهایت را پرداخت کنند.
آدم ها.... چیزهای مفت را، ساده از دست می دهند.

#نیچه
دیدگاه ها (۶)

با تکان پرچمت، تسخیر کردی باد رادلنشین کردی هوای نیمه ی مردا...

دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست.تا ندانند حریفان که...

.تا رابطه ی بین من و تو شکراب استهر خاطره ی خوب تو مامور عذا...

لبت "نه" گوید و پیداست می‌گوید دلت "آری" !که این سان دشمنی، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط