غریبانه پارت²⁹
غریبانه پارت²⁹
بلند شدمو رفتم سمت یه اتاقی ک هیچوقت توشو ندیده بودم
درشون باز کرد و با یه صحنه بدی مواجه شدم
_اینجا سگ نگه میداشتی
اینهمه قلاده واسه چیه
∆واسه چند تا هرزه مث تو
با تمام قدرتم زدم تو گوشش و از اونجا دور شدم و رفتم پایین
_کثافت عوضیی چرا باهام اینطوری رفتار میکنی
داشتم پا میذاشتم رو اخرین پله ک دستامو کشید و برد بالا
انداختم رو تخت و لباسشو جر داد
∆حق نداری اروم ناله کنی صدای جیقت کل عمارتو باس برداره متوجه ای ک؟
_برو کنار عمرا بزارم بهم دست بزنی اینهمه زحمت کشیدم غذا پختم برات ک بیای اینطوری بزنی تو ذوقم
∆هومم دلم خواست اذییتت کنم مشکلیه میتونی اهتراض کنی؟
هیچی نگفتم و لباشو کبوند رو لبام و محکم میک زد
ناله های مردونش هوار رفت منم چیزی نمیگفتم
لباسامو در اورد و چون کاندوم نداشتیم بدون کاندوم انجام دادیم
_اخخخخخخخ ای اوففف اه اروممم بسه تمومش کن اییی دارم تلف میشم نفسم نمیاد لوکاس
∆اوووم اخخ عالیه اههه اه
ادامه بدع عسلمم ادامه بده
همونطور منو بلند کرد و نشست رو کاناپه و کارو داد دست من
خودمو عقب جلو میبردم و عضوشو توم حس میکردم
وقتی ک ابش داشت میومد گفتش
∆هانی داره میاد
_بزا بیاد اییی
∆دستاشو برد توی موهام و موهامو کشید سمت خودش
و سرمو گذاشتم رو شونش چند دقیقه ای بی حرکت موندیم اومدم بلند شم ک جیغ بلندی کشیدم هنوز عضوش داخلم بود
∆اووخ بمیرم الان درستش میکنم اروم عضوشو گرفت تودستش و منو با اون یکی دستش بلند کرد طوری ک دیکش کامل بیرون بود از درد فقط رفتم و افتادم رو تخت
∆اووف بیبی من ک هنوز ارضا نشدم ک
_اییی دلم نمیتونم ادامه بدم لوکاس
∆نه هانیم باید ادامه بدیم
_اوکی فقط اروم یکم خب؟
∆حلع
اومد و باز روم خیمه زد و عضوشو وارد کرد جیغ بلندی کشیدم و روی بازو هاش چنگ زدم
سینه هامو توی دهنش کرد و به قدری ک میک زد باعث شد خون بیاد و بدترین درد اون لحظه بود
∆اهخخ خون
_اییی دستمال بده
با دستمال خونشو پاک کردم و باز دیکشو وارد کرد همینطور ناله های بلند مردونش تو عمارت پخش شده بود و خودشو محکم کوبید بهم و جیغ خیلی بلندی کشیدم
∆بیبی اروم اروم چیزی نیس نترس
از شدت درد از چشام نا اگاه اشک سرازیر شد
∆الهی بمیرم بیبی شدت دردت خیلی زیادع
_ایی لوکاس دردم تموم نشدنیه نمیتونم تحمل کنم اخه فک کنم رحمم خونریزی کرده تموم کنیم؟
∆اوهوم عشقم اروم باش فقط اوکی؟
_اهمم
بلند شدمو رفتم سمت یه اتاقی ک هیچوقت توشو ندیده بودم
درشون باز کرد و با یه صحنه بدی مواجه شدم
_اینجا سگ نگه میداشتی
اینهمه قلاده واسه چیه
∆واسه چند تا هرزه مث تو
با تمام قدرتم زدم تو گوشش و از اونجا دور شدم و رفتم پایین
_کثافت عوضیی چرا باهام اینطوری رفتار میکنی
داشتم پا میذاشتم رو اخرین پله ک دستامو کشید و برد بالا
انداختم رو تخت و لباسشو جر داد
∆حق نداری اروم ناله کنی صدای جیقت کل عمارتو باس برداره متوجه ای ک؟
_برو کنار عمرا بزارم بهم دست بزنی اینهمه زحمت کشیدم غذا پختم برات ک بیای اینطوری بزنی تو ذوقم
∆هومم دلم خواست اذییتت کنم مشکلیه میتونی اهتراض کنی؟
هیچی نگفتم و لباشو کبوند رو لبام و محکم میک زد
ناله های مردونش هوار رفت منم چیزی نمیگفتم
لباسامو در اورد و چون کاندوم نداشتیم بدون کاندوم انجام دادیم
_اخخخخخخخ ای اوففف اه اروممم بسه تمومش کن اییی دارم تلف میشم نفسم نمیاد لوکاس
∆اوووم اخخ عالیه اههه اه
ادامه بدع عسلمم ادامه بده
همونطور منو بلند کرد و نشست رو کاناپه و کارو داد دست من
خودمو عقب جلو میبردم و عضوشو توم حس میکردم
وقتی ک ابش داشت میومد گفتش
∆هانی داره میاد
_بزا بیاد اییی
∆دستاشو برد توی موهام و موهامو کشید سمت خودش
و سرمو گذاشتم رو شونش چند دقیقه ای بی حرکت موندیم اومدم بلند شم ک جیغ بلندی کشیدم هنوز عضوش داخلم بود
∆اووخ بمیرم الان درستش میکنم اروم عضوشو گرفت تودستش و منو با اون یکی دستش بلند کرد طوری ک دیکش کامل بیرون بود از درد فقط رفتم و افتادم رو تخت
∆اووف بیبی من ک هنوز ارضا نشدم ک
_اییی دلم نمیتونم ادامه بدم لوکاس
∆نه هانیم باید ادامه بدیم
_اوکی فقط اروم یکم خب؟
∆حلع
اومد و باز روم خیمه زد و عضوشو وارد کرد جیغ بلندی کشیدم و روی بازو هاش چنگ زدم
سینه هامو توی دهنش کرد و به قدری ک میک زد باعث شد خون بیاد و بدترین درد اون لحظه بود
∆اهخخ خون
_اییی دستمال بده
با دستمال خونشو پاک کردم و باز دیکشو وارد کرد همینطور ناله های بلند مردونش تو عمارت پخش شده بود و خودشو محکم کوبید بهم و جیغ خیلی بلندی کشیدم
∆بیبی اروم اروم چیزی نیس نترس
از شدت درد از چشام نا اگاه اشک سرازیر شد
∆الهی بمیرم بیبی شدت دردت خیلی زیادع
_ایی لوکاس دردم تموم نشدنیه نمیتونم تحمل کنم اخه فک کنم رحمم خونریزی کرده تموم کنیم؟
∆اوهوم عشقم اروم باش فقط اوکی؟
_اهمم
۱۲.۵k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.