ماه خدا آمد دلم با خدا شد

ماه خدا آمد دلم با خدا شد
حیّ علی توبه درِ توبه وا شد

الهی رحمی کن خسته و زارم
به این سفره من خیلی بدهکارم

باز من و بار گناه نجاتم بده
خسته شدم از اشتباه نجاتم بده

آلوده‎ام امّا مکن ناامیدم
آخر به امیدی به این در رسیدم

ز لطفت پر کن این دست خالی را
پذیرا باش امشب خسته حالی را

عبد سر افکنده شدم مرا هم ببخش
پیش تو شرمنده شدم مرا هم ببخش

دارم به سر امید، امید رهایی
باید در این شب‎ها شوم کربلایی

ندارم درد و غم تا حسین دارم
به روی لب ذکر یا حسین دارم

دست به دامان توام، حسین یا حسین بی‎سر و سامان توام، حسین یا حسین

در گوشه‎ی گودال قیامت به پا شد
هی ضربه خورد هی تنش جا به جا شد

برادر افتاد و خواهری افتاد
سر از نی افتاد مادری افتاد

با یک زن تنها برادر چه کردند
دیدند که تنهایم مرا دوره کردند

شب اول ماه مبارک مسجد ارک
دیدگاه ها (۱۴)

نازم به این خدا که گنه‎کار می‎خردهر روزه‎دار را، دم افطارمی‎...

منافق کوردل دست پروده استکبار میخواست شما نباشی اما خدا خواس...

تو اگر که نظرت با من مسکین باشدحیف باشد که دلم پیش تو غمگین ...

الهی من بَدم استغفراللهگنه‎کار آمدم استغفراللهنگفتم با دلم ب...

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

رمان جونکوک ( عمارت ارباب )

وقتی عضو هشتم بی تی اسی و اون عاشقته درخواستی☆p.2جیمین :پس م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط