بانقصامازیبا
#بانقصامازیبا
#part_2
مردی قوی هیکل که پیراهن مردانه ی سیاهی که به تن داشت چند دکمه ی اولش باز بود و کمی از سینه هایش مشخص بود چهره ای داشت که هر دختری را به سمت خود می کشوند اما الیزابت نگاه جنسی روی دبیر نداشت و سر جاش نشست دبیر با صدای محکم و جدی شروع به خوندن لیست اسم ها کرد طبق معمول نفر اول الیزابت الینور بود
"الیزابت الینور" kook
دخترک خواست بلند شه یهو حس کرد یخورده پای رباتی اش صدا داد اما به روی خود نیاورد و بلند شد جونگ کوک نگاه کرد و دوباره سرش رو به سمت لیست برد الیزابت نشست و جونگ کوک طبق نعمول اسم ۱۰ نفری که در کلاس بودند رو به ترتیب گفت و بلند شد و شروع به حرف زدن کرد
" خب خیلیا من رو میشناسین ، من بزرگترین طراح لباس و گرافیک هستم در برند کوییلا همونطور که اعلام شده بود امروز باید طرح هاتون رو بهم نشون بدین حرف نزنین تا من به دقت همرو بررسی کنم " kook
"اها راستی من..." Lana
دخترک سریع با انگشت اشاره رو به دهان خود به لانا اشاره کرد که اروم باشه ، جونگ کوک دوباره به لیست نگاه کرد و با صدای رسا گفت
" الیزابت الینور بیا اینجا طرح هات رو نشونم بده " kook
الیزابت طرح ها سش رو از توی کیف کوچکی که همراه خود داشت برداشت و لباس های مجلسی که درست کرده بود رو برد به سمته جونگ کوک ؛ جونگ کوک با دقت به طرح ها نگاه کرد، ظریف کار شده بودن بعید بود از یه سال اولی ، جونگ کوک با خودش فکر کرد که الیزابت میتونه چقدر هنرمند باشه برعکس فکری که کرد لب زد
"بگیر و برو " kook
#part_2
مردی قوی هیکل که پیراهن مردانه ی سیاهی که به تن داشت چند دکمه ی اولش باز بود و کمی از سینه هایش مشخص بود چهره ای داشت که هر دختری را به سمت خود می کشوند اما الیزابت نگاه جنسی روی دبیر نداشت و سر جاش نشست دبیر با صدای محکم و جدی شروع به خوندن لیست اسم ها کرد طبق معمول نفر اول الیزابت الینور بود
"الیزابت الینور" kook
دخترک خواست بلند شه یهو حس کرد یخورده پای رباتی اش صدا داد اما به روی خود نیاورد و بلند شد جونگ کوک نگاه کرد و دوباره سرش رو به سمت لیست برد الیزابت نشست و جونگ کوک طبق نعمول اسم ۱۰ نفری که در کلاس بودند رو به ترتیب گفت و بلند شد و شروع به حرف زدن کرد
" خب خیلیا من رو میشناسین ، من بزرگترین طراح لباس و گرافیک هستم در برند کوییلا همونطور که اعلام شده بود امروز باید طرح هاتون رو بهم نشون بدین حرف نزنین تا من به دقت همرو بررسی کنم " kook
"اها راستی من..." Lana
دخترک سریع با انگشت اشاره رو به دهان خود به لانا اشاره کرد که اروم باشه ، جونگ کوک دوباره به لیست نگاه کرد و با صدای رسا گفت
" الیزابت الینور بیا اینجا طرح هات رو نشونم بده " kook
الیزابت طرح ها سش رو از توی کیف کوچکی که همراه خود داشت برداشت و لباس های مجلسی که درست کرده بود رو برد به سمته جونگ کوک ؛ جونگ کوک با دقت به طرح ها نگاه کرد، ظریف کار شده بودن بعید بود از یه سال اولی ، جونگ کوک با خودش فکر کرد که الیزابت میتونه چقدر هنرمند باشه برعکس فکری که کرد لب زد
"بگیر و برو " kook
- ۱.۹k
- ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط