بشارتی به من از کاروان بیار

بشارتی به من از کاروان بیار
ای عشق
همیشه رفتن و رفتن...
از آمدن چه خبر؟!


#حسین_منزوی
دیدگاه ها (۱)

زن،مردی ثروتمند یا زیبایا حتی شاعر نمی خواهداو مردی می‌خواهد...

تا این غزل شبیه غزل های من شودچیزی شبیه عطر حضور شما کم است ...

همه محاسبات مرا در هم ریخته ایتا یک ساعت پیشفکر می کردمماه د...

مسافر کناری‌ام که پیاده شدپنجره‌ای گیرم آمدباقی مسیر را گریس...

بگذار راز دلم را بدانی تورا دوست دارمای بامن از رازها صمیمی ...

🧡ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم...

عاشقانه های شبنم درکنارعزیزانم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط