رمان چشمآن خمار تو

⛓♥️" رُمانِ چَشمآنِ خُمارِ توُ "♥️⛓

پارت ' 4 '

_ سلام وای چقدر این مرتیکه پروعههه

+ عزیزم سلام گفتم بهت که

یهو مارال دختره چندش که ازش متنفرم با لحنی لوند گفت

+ استاد این دختره پرو که دیر اومد داره پشت سر شما حرف میزنه گفتم بهتون اطلاع بدم

چشام اندازه توپ شد که یهو دیگه خون به مغذم نرسید و بهش حمله کردم و موهاشو گرفتم تو دستامو تا جایی که زور داشتم کشیدم و در این حال گفتم

_ دختر تو چی داری میگی ها خفت کنم دختره رو مخ اره خفت کنم

صدای هووو بچه ها بلند شد

+ ای سرم وحشی ولم کن اییی

یهو دستی دورم حلقه شد و بلندم کرد و چند قدم اونورتر فرود اومدم

یهو دیدم عع این گوریله که دستشو پس زدم و گفتم

_ ولم کن مردک تو استادی درست ولی با چه حقی منو بغل کردی هان

اعصبی داد زد + خانم زارع و دلاوری حراصت سریععع

دختره چندش با گریه های الکی گفت
+ استاد این وحشیه وحشی موهامو کند وای سرم منو کجا میبرین

_ هو دختر جون این کمتم بود دارم برات حالا واستا

استاد + بسه دیگه گفتم حراصت


[🥂[<🥀•🦉🌙🖇🦋~♥️~🦋🖇🌙🦉•🥀>]🥂]
دیدگاه ها (۰)

⛓♥️" رُمانِ چَشمآنِ خُمارِ توُ "♥️⛓پارت ' 5 ' پوف کلافه ای ک...

اگه ب من میگفتن...خوابخواب بازی🤣

⛓♥️" رُمانِ چَشمآنِ خُمارِ توُ "♥️⛓پارت ' 3 ' به بیرون خیره ...

⛓♥️" رُمانِ چَشمآنِ خُمارِ توُ "♥️⛓پارت ' 2 '_ چشم مامان خوش...

𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷پارت : ۲علامت های جدید ( لانا : * )رفتیمو نشستیم ک...

عشق چیز خوبیه پارت ۴ صبح از خواب بلند شدم یکی که بهش میومد س...

درخاستی (چند پارتی)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط