سلام یارجانم

سلام یارجانم...
با امروز شد 217 روز جدایی...
راستش را بخواهی دیگر یادگرفته ام دلتنگی ها و بیقراری های عاشقانه ام را کنترل کنم...
این آخرین قولی بود که به تو داده بودم...
آن شب را خوب یادم هست...
قولم را هم...
نمیدانم درست و غلط چیست...
آخر آدمِ عاشق معیار عملکردش با تمام آدمهای عالم فرق میکند...
آدم عاشق پای آرامش محبوبش در میان باشد دیگر مغزش درست کار نمیکند(حواست باشدها... مغزش نه عقلش)
آدم عاشق عقلانیتش هم عاشقانه است...
و آقای یارجان!
شما اگر عقلانیتی برتر از انتخاب عاشقانه زیستن سراغ داری به این آدم مجنون و مست نشان بده...
میبینی یارجان!
تو هم پای دنیا را از گُرده عقلت باز کنی میبینی حق با من است...
میبینی یارجان! نامه ام باز هم پیچید به رازهای مگو...
میبینی از قول و قرارم رسیدم به تو...
و من از هرکجای عالم به تو میرسم...
یکبار از جاده اصفهان_نجف آباد...
بار دیگر از اسفار اربعه ملاصدرا...
و حالا از قول و قرار آن شب...
اما در گوشی بگویم: من هنوز هم دلتنگ میشوم...
هنوز هم دلم لک میزند یکبار دیگر صدایت را بشنوم تا به یقین برسم که عشق، واقعیت عالم است و نه اعتبار عقل معاش...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
دیدگاه ها (۲۱)

امشب داشتم فکر میکردم خوشبحال تموم آدمایی که قبل از من تو رو...

آرام آرام شروع میشود...نمیدانم از کجاست...شاید از انگشتان پا...

صد بار اگر افتادم از پا ننشستم صد شب غم آمد ولی من نشکستممن ...

هیچوقت به اندازه زمانی که میرفت توی خودش و با هیچکس حرف نمیز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط