فکر می کردم یک خداحافظی خوب
فکر می کردم یک خداحافظی خوب
می تواند مثل یک عشق
قلب آدم را گرم کند ...
خیال می کردم
می توانم بگویم دوستش دارم
بعد آرزو کنم نگاهم از یادش نرود
در هر لحظه از این سال ها
خیلی زیاد می خواستمش
اما نتوانستم ،
من به طرز احمقانه ایی
برای این همه احساس ، بغض کردم
و همه ی فاصله ی بینمان را دویدم
اما او قسمتِ کسی شد
که روی صندلیِ کناری اش نشسته بود
هیچ خداحافظی ایی" خوب " نمی شود
همه ی آخرین بار ها دلت را می شکنند ...
شاید هم ، همه ی این ها
تقصیر تقدیریست
که صندلی ها را جا به جا چیده بود :(
#ساینا_سلمانی
می تواند مثل یک عشق
قلب آدم را گرم کند ...
خیال می کردم
می توانم بگویم دوستش دارم
بعد آرزو کنم نگاهم از یادش نرود
در هر لحظه از این سال ها
خیلی زیاد می خواستمش
اما نتوانستم ،
من به طرز احمقانه ایی
برای این همه احساس ، بغض کردم
و همه ی فاصله ی بینمان را دویدم
اما او قسمتِ کسی شد
که روی صندلیِ کناری اش نشسته بود
هیچ خداحافظی ایی" خوب " نمی شود
همه ی آخرین بار ها دلت را می شکنند ...
شاید هم ، همه ی این ها
تقصیر تقدیریست
که صندلی ها را جا به جا چیده بود :(
#ساینا_سلمانی
- ۱.۳k
- ۲۰ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط