فکر می کردم یک خداحافظی خوب

فکر می کردم یک خداحافظی خوب
می تواند مثل یک عشق
قلب آدم را گرم کند ...
خیال می کردم
می توانم بگویم دوستش دارم
بعد آرزو کنم نگاهم از یادش نرود
در هر لحظه از این سال ها
خیلی زیاد می خواستمش
اما نتوانستم ،
من به طرز احمقانه ایی
برای این همه احساس ، بغض کردم
و همه ی فاصله ی بینمان را دویدم
اما او قسمتِ کسی شد
که روی صندلیِ کناری اش نشسته بود
هیچ خداحافظی ایی" خوب " نمی شود
همه ی آخرین بار ها دلت را می شکنند ...
شاید هم ، همه ی این ها
تقصیر تقدیریست
که صندلی ها را جا به جا چیده بود :(

#ساینا_سلمانی
دیدگاه ها (۱۳)

دلــم نگرفتــــه اســــت . . .بـــرایِ تـــویی کـــه نیستـــ...

مــن بــرای یـک بــازی جـدیــد . . .آنچنـان خستــه ام . . .ک...

امشـــب . . .قـلـبــــــم . . .بــرای کســـی نمـی تپـــد . ....

ســـال هـــا بــعـــد . . .خــاطـــرات تــــو . . .از مــن ح...

تکپارتی درخواستی ادامه همون تک پارتی قبلی هست که به درخواست ...

دختر جهنمی

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط