گپ آخرمان خیلی گپ باحالی بود وقتی شب رسید خانه یک سی

_گپ آخرمان، خیلی گپ باحالی بود. وقتی شب رسید خانه، یک سی دی با خودش آورده بود. گفت محمد، این سی دی را بگذار ببینیم چی است! به قول خودش " مشق" هایش را هم پهن کرده بود جلوی خودش. سی دی یک گزارش ویدیویی بود از عملیات ثامن الائمه. بابا می گفت من خودم تا حالا این فیلم را ندیده ام. هر کس را که در فیلم نشان می داد، می گفت خصوصیت اش این بوده و چه طوری شهید شده. خلاصه بیشترشان شهید شده بودند. در فیلم نشان می داد که بابا داشت نیروهایش را توجیه عملیاتی می کرد و فقط یک زیر پیراهنی تنش بود. ریش هایش هم خیلی بلند و به هم ریخته شده بود. حتماً وقت نکرده بود به شان برسد. اما آن ها که می گفت شهید شده اند، اغلب خیلی تمیز و مرتب و شیک بودند. سعید به بابا گفت:« ببین، این جور آدم ها شهید می شوندها! تو می خواهی با این قیافه به هم ریخته و نامرتب‌ات شهید هم بشوی؟!» . بابا خیلی خندید به این حرف سعید، خیلی خندید. البته احساس کردم یاد شهادت هم کرده و دلش گرفته و می خواهد با خندیدن هاش ما متوجه نشویم.

#شهید_احمد_کاظمی 🌙
#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۱)

‍ بچه‌ها را جمع کرد و گفت: «برادرانم!این مأموریت که قرار است...

🌹 درسال۱۳۶۵ در این ایام بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص)...

🚨 اینکه قم به عنوان منشأ ویروس کرونا مطرح شد دروغ بود.🔻 قم ...

[هر روز بیشتر به تو دلبسته می شویمعشق از شناخت میگذرد، اتفاق...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط