نگاه کن!
نگاه کن!
ببین چقدر محکم شده ام...
من همانم!
همان که طاقتِ بی خبر بودن از "تو" را نداشت و دیوانه اش میکرد.
همان آدمِ دلبسته ی وابسته ای که وَ اِن یَکاد خواندن هایش بدرقه ی سفر های کوتاه و بلندت بود...
من همانم!
فقط... محکم بودن را سعی کرده ام....
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت "عادتِ" لحظه هایم شوند.....
بی خیالِ اینکه برای محکم شدن چه تاوان هایی که نداده ام....
آنقدر زیاد که بارها درخودم شکستم و خرد شدم....
چه روزهایی که زمین خوردم و دست به زانو برخواستم....
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت "عادتِ" لحظه هایم شوند....
من همانم جانِ دلم
همان دخترِ شیدایی که "چشمانت" تنها نقطه ضعفِ زندگی ام بود....
این آدم حالا وانمود میکند که محکم شده است
قرص و استوار
آنقدری که آدمها فکر میکنند هیچ چیز و هیچکس از پا، دَرَش نمی آورد....
فقط...
قول بده شب ها از میان رویاهایم بین خواب و بیداری گذر نکنی
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت عادت لحظه هایم شوند....
ببین چقدر محکم شده ام...
من همانم!
همان که طاقتِ بی خبر بودن از "تو" را نداشت و دیوانه اش میکرد.
همان آدمِ دلبسته ی وابسته ای که وَ اِن یَکاد خواندن هایش بدرقه ی سفر های کوتاه و بلندت بود...
من همانم!
فقط... محکم بودن را سعی کرده ام....
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت "عادتِ" لحظه هایم شوند.....
بی خیالِ اینکه برای محکم شدن چه تاوان هایی که نداده ام....
آنقدر زیاد که بارها درخودم شکستم و خرد شدم....
چه روزهایی که زمین خوردم و دست به زانو برخواستم....
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت "عادتِ" لحظه هایم شوند....
من همانم جانِ دلم
همان دخترِ شیدایی که "چشمانت" تنها نقطه ضعفِ زندگی ام بود....
این آدم حالا وانمود میکند که محکم شده است
قرص و استوار
آنقدری که آدمها فکر میکنند هیچ چیز و هیچکس از پا، دَرَش نمی آورد....
فقط...
قول بده شب ها از میان رویاهایم بین خواب و بیداری گذر نکنی
تا یادم بروی، تا نبودنت و ندیدنت عادت لحظه هایم شوند....
۲.۲k
۲۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.