من به توو نرسیدم

من به توو نرسیدم

در آنسوی دنیا زاده شده بودی
دور بودی
مثل تمام آرزوها

و ریل ها
در مه زنگ زده بودند
هیچ قطاری حاضر نبود
مرا به تو برساند
من به تو نرسیدم
من به حرفی تازه در عشق نرسیدم
و در ادامه خواب های من
هرگز خورشیدی طلوع نکرد ...



🍂 🍂 🍂
دیدگاه ها (۲۹)

دلخون تراز اناراناری تر از دلم ،این فصل با تو بودن ودور از ت...

این بار قرارمان باشد وسطِ آسمان !موقع باران !بدون چتر !در پا...

نگاه کن!ببین چقدر محکم شده ام...من همانم!همان که طاقتِ بی خب...

پاییز شد دوبارهپاییز شدو تو چه می دانی ...روزهایی که بدون تو...

میان دو نگاه

امر به معروف برای اصلاح جامعه واجب است بحارالانوار ج۶

سارا عثمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط