my month²پارت¹³
پرش زمانی به فردا صبح *
صبحونه *
تمام اعضا سر میز نشسته بودن
جیهوپ: دیشب خوب خابیدین؟
یونگی: ما که خوب خوابیدیم
تهیونگ: همچنین
جین: امروز چیکار کنیم؟
نامجون: میتونیم یکم بگردیم
جین: اوهوم، بعد صبحونه بریم بیرون
جیمین: من یکم خستم نمیام
یونگی: چرا؟
جیمین: دیشب خیلی خوب نخابیدم
یونگی: من پیش جیمین میمونم شما برین
بعد صبحونه اعضا رفتن و یونمین خونه تنها بودن
فردا همشون به خونه برمیگشتن
یونگی: چرا حوصله نداری؟
جیمین: خستم
یونگی: پس بیا بریم بخابیم
جیمین: باشه
رفتن توی اتاق و خوابیدن
.
.
.
.
.
بابت کوتاه بودن این پارت معذرت، خیلی خسته ام و من زخم معده گرفته بودم و تازه خوب شدم واسه همین پارت نداشتیم، ایده ای واسه اینکه کامل پرونده این فیکو ببندم ندارم نمیدونم چجوری تمومش کنم معمولا هیچ ایده ای واسه فیکم ندارم و هرچی که تو ذهنمه رو تایپ میکنم
واسه همین هیچی معلوم نیست به هرحال ممنون میشم که مثلا تکپارتی یا چند پارتی اگه تو ذهنتونه بگین بنویسم تا وقتی که یه ایده واسه ادامه این فیک به ذهنم برسه، تو کامنتا هرچی میخاین بگین بنویسم
تا درودی دیگر بدرود.
صبحونه *
تمام اعضا سر میز نشسته بودن
جیهوپ: دیشب خوب خابیدین؟
یونگی: ما که خوب خوابیدیم
تهیونگ: همچنین
جین: امروز چیکار کنیم؟
نامجون: میتونیم یکم بگردیم
جین: اوهوم، بعد صبحونه بریم بیرون
جیمین: من یکم خستم نمیام
یونگی: چرا؟
جیمین: دیشب خیلی خوب نخابیدم
یونگی: من پیش جیمین میمونم شما برین
بعد صبحونه اعضا رفتن و یونمین خونه تنها بودن
فردا همشون به خونه برمیگشتن
یونگی: چرا حوصله نداری؟
جیمین: خستم
یونگی: پس بیا بریم بخابیم
جیمین: باشه
رفتن توی اتاق و خوابیدن
.
.
.
.
.
بابت کوتاه بودن این پارت معذرت، خیلی خسته ام و من زخم معده گرفته بودم و تازه خوب شدم واسه همین پارت نداشتیم، ایده ای واسه اینکه کامل پرونده این فیکو ببندم ندارم نمیدونم چجوری تمومش کنم معمولا هیچ ایده ای واسه فیکم ندارم و هرچی که تو ذهنمه رو تایپ میکنم
واسه همین هیچی معلوم نیست به هرحال ممنون میشم که مثلا تکپارتی یا چند پارتی اگه تو ذهنتونه بگین بنویسم تا وقتی که یه ایده واسه ادامه این فیک به ذهنم برسه، تو کامنتا هرچی میخاین بگین بنویسم
تا درودی دیگر بدرود.
- ۸.۵k
- ۲۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط