دو پارتی از جیمین
دو پارتی از جیمین
_قول بده زود برگردی(با ناراحتی نگاه میکنه)
+(رفتم توی بغلش)بهت قول میدم
_هرهفته بهت زنگ میزنم
+حتما زنگ بزن
_مواظب خودت فرشته ی کوچولو
+تو ام مواظب خودت باش موچی من
/ا/ت باید بریم
+باش
_خدافظ
+خدافظ...
جیمین ویو
خیلی وقته ندیدمش...آخرین بار فقط توی فرودگاه دیدم لبخندشو و تکون دادن دستشو و از اون روز خیلی گذشته.
پنج ماهه ندیدمش دلم براش خیلی تنگ شده اما نمیدونم کی برمیگرده...
+سولیناااا
/هااا چی میگی؟
+آماده ای؟
/اره بریم
+همه چیزو برداشتی؟
/میگم آره همه چی هس
+آخه از تو بعیده
/باشه الان از پرواز جا میمونیم
+نترس تا فرودگاه یک ربع بیشتر راه نی
/بریم
پرش زمانی (رسیدن به کره)
/وااایییییی دلم واسه ی کره تنگ شده بود
+هوم...منم...
تاکسی گرفتیم و رفتیم خونه و وسایلمون رو چیدیم و برای استراحت گرفتیم خوابیدیم
با صدای سولینا از خواب بیدار شدم
/ا/تتت
+ها...چیه؟
/میخوام برم خونه دوستم شبم همونجا میخوابم
+باش خوشبگذره
/من رفتم باییی
+خدافظ...اخیش یک کنه من رو ول کرد
/پشت درم شنیدم چی گفتی
+مگه تو نرفتی!
/عه اره
+🗿🗿🗿هعی خدا
جیمین ویو
کارم تموم شده و از شرکت داشتم میومدم بیرون که یهو صدای زنگ گوشیم اومد...
£سلام جیمین خوبی
_اوه سلام جانگ خوبی
£خوبم ممنون شنیدم ا/ت و سولینا اومدن کره
_چی!واقعا!
+اره خبر نداشتی
_نه...
£آها سولینا امشب خونه ی منه
_ا/ت اونجاست؟
£نه سولینا میگه تو خونشه
_اها ممنون خدافظ
£خدافظ
خیلی خوشحال بودم که ا/ت برگشته و از یه طرف ناراحت بودم که چرا بهم نگفته بود...امشب یک کاری میکنم که دیگه یادش نره...(صلوات بفرستید که پارت بعدی رو شاید فردا گذاشتم و اینم بگم اسماته)
_قول بده زود برگردی(با ناراحتی نگاه میکنه)
+(رفتم توی بغلش)بهت قول میدم
_هرهفته بهت زنگ میزنم
+حتما زنگ بزن
_مواظب خودت فرشته ی کوچولو
+تو ام مواظب خودت باش موچی من
/ا/ت باید بریم
+باش
_خدافظ
+خدافظ...
جیمین ویو
خیلی وقته ندیدمش...آخرین بار فقط توی فرودگاه دیدم لبخندشو و تکون دادن دستشو و از اون روز خیلی گذشته.
پنج ماهه ندیدمش دلم براش خیلی تنگ شده اما نمیدونم کی برمیگرده...
+سولیناااا
/هااا چی میگی؟
+آماده ای؟
/اره بریم
+همه چیزو برداشتی؟
/میگم آره همه چی هس
+آخه از تو بعیده
/باشه الان از پرواز جا میمونیم
+نترس تا فرودگاه یک ربع بیشتر راه نی
/بریم
پرش زمانی (رسیدن به کره)
/وااایییییی دلم واسه ی کره تنگ شده بود
+هوم...منم...
تاکسی گرفتیم و رفتیم خونه و وسایلمون رو چیدیم و برای استراحت گرفتیم خوابیدیم
با صدای سولینا از خواب بیدار شدم
/ا/تتت
+ها...چیه؟
/میخوام برم خونه دوستم شبم همونجا میخوابم
+باش خوشبگذره
/من رفتم باییی
+خدافظ...اخیش یک کنه من رو ول کرد
/پشت درم شنیدم چی گفتی
+مگه تو نرفتی!
/عه اره
+🗿🗿🗿هعی خدا
جیمین ویو
کارم تموم شده و از شرکت داشتم میومدم بیرون که یهو صدای زنگ گوشیم اومد...
£سلام جیمین خوبی
_اوه سلام جانگ خوبی
£خوبم ممنون شنیدم ا/ت و سولینا اومدن کره
_چی!واقعا!
+اره خبر نداشتی
_نه...
£آها سولینا امشب خونه ی منه
_ا/ت اونجاست؟
£نه سولینا میگه تو خونشه
_اها ممنون خدافظ
£خدافظ
خیلی خوشحال بودم که ا/ت برگشته و از یه طرف ناراحت بودم که چرا بهم نگفته بود...امشب یک کاری میکنم که دیگه یادش نره...(صلوات بفرستید که پارت بعدی رو شاید فردا گذاشتم و اینم بگم اسماته)
۶۳.۷k
۲۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.