تک پارتی از شوگا
تک پارتی از شوگا
_یکم دیگه تمرین کنین عالی میشد
¥استاد میتونیم یکم استراحت کنیم؟
_اره میتونید
~عالی بازی کردی ا/ت
¥اره خیلی خوب بازی کردی
+عا ممنون
£همیشه خودتو بی نقش نشون میدی
+هوم...تو ام همین طور
داشتم بهش نگاه میکردم...راست میگفت واقعا بی نقصه...دوستش دارم و میخوام بهش اعتراف کنم ولی هر دفعه یه بهونه واسه فرار کردن داره...
ا/ت ویو
موقع بازی نگاه سنگین کسی رو روی خودم حس میکردم زیر چشمی نگاهی به اطراف انداختم...چی!من دارم نمیتونم!استادم از وقتی که پسر پیشم میبینه خیلی عصبانی میشه در حدی که کار به دعوا بکشه...اما چرا؟(این جمله آخری زیاد آشنا نی؟)
شب ساعت ۸
+خدافظ همگی
£بعدا میبینمت
~خدافظ دوستان
دونه دونه از باشگاه بیرون میرفتیم و منم از باشگاه بیرون رفتم
من همیشه پیاده میرم و امشب هم مثل یکی از شب هاست ول امشب فرق داشت🗿🗿...بل...بارون داشت میومد
قدم هامو تند تر کردم که زود تر به خونه برسم که یهو صدای بوق از پشت سرم شنیدم...با چراغ ماشین چشام کور شد و به زور نگاه کردم که ببینم ماشین کیه...چی!ن...نه...نه شوخیه
اومد نزدیک تر و گفت
_بیا سوار شو برسونمت
+نه خودم میرم ممنون
_خیس میشی بیا سوار شو سریع برسونمت
با اصرار هاش قبول کردم و سوار شدم توی راه هیچ حرفی نمیزدیم و سکوت بود...
و این سکوت تا پارت بعدی ادامه دارد...
بل...
ادامه دارد...🗿🗿
_یکم دیگه تمرین کنین عالی میشد
¥استاد میتونیم یکم استراحت کنیم؟
_اره میتونید
~عالی بازی کردی ا/ت
¥اره خیلی خوب بازی کردی
+عا ممنون
£همیشه خودتو بی نقش نشون میدی
+هوم...تو ام همین طور
داشتم بهش نگاه میکردم...راست میگفت واقعا بی نقصه...دوستش دارم و میخوام بهش اعتراف کنم ولی هر دفعه یه بهونه واسه فرار کردن داره...
ا/ت ویو
موقع بازی نگاه سنگین کسی رو روی خودم حس میکردم زیر چشمی نگاهی به اطراف انداختم...چی!من دارم نمیتونم!استادم از وقتی که پسر پیشم میبینه خیلی عصبانی میشه در حدی که کار به دعوا بکشه...اما چرا؟(این جمله آخری زیاد آشنا نی؟)
شب ساعت ۸
+خدافظ همگی
£بعدا میبینمت
~خدافظ دوستان
دونه دونه از باشگاه بیرون میرفتیم و منم از باشگاه بیرون رفتم
من همیشه پیاده میرم و امشب هم مثل یکی از شب هاست ول امشب فرق داشت🗿🗿...بل...بارون داشت میومد
قدم هامو تند تر کردم که زود تر به خونه برسم که یهو صدای بوق از پشت سرم شنیدم...با چراغ ماشین چشام کور شد و به زور نگاه کردم که ببینم ماشین کیه...چی!ن...نه...نه شوخیه
اومد نزدیک تر و گفت
_بیا سوار شو برسونمت
+نه خودم میرم ممنون
_خیس میشی بیا سوار شو سریع برسونمت
با اصرار هاش قبول کردم و سوار شدم توی راه هیچ حرفی نمیزدیم و سکوت بود...
و این سکوت تا پارت بعدی ادامه دارد...
بل...
ادامه دارد...🗿🗿
۲۰.۳k
۲۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.