دوباره بغض گلو گیر و اشک چشم ترم

دوباره بغض گلو گیر و اشکِ چشم ترم
دوباره پرسشم این است، می روم به حرم؟
.
اگر چه نوکر نالایقم ولی ارباب
خوشم که سایه لطف تو هست روی سرم
.
منی که هیچ ندارم که قابلم دانی
که پُر ز خالی ام اما تو باز هم بخرم
.
مسیر کرببلا یک عبور تنها نیست
بناست معرفت بندگی شود ثمرم
.
به یاد غصه ی زینب به یاد ناله او
به غیر اشک نگردیده توشه سفرم
.
به شوق گنبد و گلدسته های زیبایت
کبوترانه گشودم دوباره بال و پَرم
.
همیشه واسطه ام دختری که خود نرسید
به اربعین و همین روضه کرده خون، جگرم
.
دلم گرفته و در سینه تاب دوری نیست
تو را به حق سه ساله به کربلا ببرم
.
"علیرضا بشارتی"

#اربعین
دیدگاه ها (۲)

#اربعین_حسینی_تسلیت🏴 اربعین آمد و اشکم ز بصر می آیدگوییا زین...

حسین جان:بااینڪه دوری ازحریمٺ، داده آزارمبااینڪه هر روز ازفر...

.تمام دخترکان را نشانه میکردندبه خنده صحبتی از کار ِ خانه می...

.کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچتا چهل قرن اگر گریه کند باز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط