آن صبح سعادتها چون نورفشان آید

آن صبح سعادت‌ها چون نورفشان آید
آن گاه خروس جان در بانگ و فغان آید

خور نور درخشاند پس نور برافشاند
تن گرد چو بنشاند جانان بر جان آید


"مولانا"
دیدگاه ها (۳)

نگارا، از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟چو شادم می‌توانی داشت،...

سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوینیست ممکن هرکه مجنون شد ...

از بامداد روی تو دیدن حیات ماستامروز روی خوب تو یا رب چه دلر...

تو مثل شهریور هستیکه تا چشم باز و بسته میشودوقت رفتنت از راه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط