برای شهید قاسم سلیمانی
برای شهید قاسم سلیمانی
شهادت برترین معراج عشق است
گهش پروازی از جبریل برتر
َ
در جمعهٰ تلخی که بامدادش خبر تلخ شهادت جانسوز سردار سلیمانی را می شنوم، در حیات خلوت خاطراتم می روم، خاطراتی که کهنه نمی شوند، همانند خون شهیدان، همان خونهایی که در ماسه های داغ فرو رفتند اما خشک و فراموش هیچگاه، ایام گریخته ای که بازگویی همیشهٰ آن لازم است. برای حسابگران سنگریزه های جوهای متعفن نه، برای ظاهر نماهای فضیلت فروش نه، فقط برای آنهایی که همیشه منتظر مقدس ترین روزهای پر خطر هستند، آدمهایی که ذخیره روزهای خطر خیز خدا هستند، سیمای نورانی و متبسم شهید سلیمانی را در ذهنم مجسم می کنم، مرگی عادی برای او کم بود ، او باید شهید می شد، او از تبار شهیدان بود، از نسل رادمردانی که برای صیانت از کشور و دین و آزادگی بپا خواستند… اما او که همواره پیروز بازمی گشت، این بار بر شانه های مردم بازمی گردد، بعداز تشییعی باشکوه در سرزمین بلا، و تودیع با پیشوای پرهیزگاران و سالار شهیدان ، این بار بر شانه های مردمان صبور میهنمان در کنار امام غریب تشییع می شود، ، بدرقه کنندگان قهرمان در خون تپیده گرچه از هق هقی جگرسوز می لرزند ، اما خم نمی شوند. این را هزاران بار تجربه کرده اند، در روزهای خدا که مردم در بستر زمان جاری و نام و یاد شهیدان خود را کوچه به کوچه زمز...
شهادت برترین معراج عشق است
گهش پروازی از جبریل برتر
َ
در جمعهٰ تلخی که بامدادش خبر تلخ شهادت جانسوز سردار سلیمانی را می شنوم، در حیات خلوت خاطراتم می روم، خاطراتی که کهنه نمی شوند، همانند خون شهیدان، همان خونهایی که در ماسه های داغ فرو رفتند اما خشک و فراموش هیچگاه، ایام گریخته ای که بازگویی همیشهٰ آن لازم است. برای حسابگران سنگریزه های جوهای متعفن نه، برای ظاهر نماهای فضیلت فروش نه، فقط برای آنهایی که همیشه منتظر مقدس ترین روزهای پر خطر هستند، آدمهایی که ذخیره روزهای خطر خیز خدا هستند، سیمای نورانی و متبسم شهید سلیمانی را در ذهنم مجسم می کنم، مرگی عادی برای او کم بود ، او باید شهید می شد، او از تبار شهیدان بود، از نسل رادمردانی که برای صیانت از کشور و دین و آزادگی بپا خواستند… اما او که همواره پیروز بازمی گشت، این بار بر شانه های مردم بازمی گردد، بعداز تشییعی باشکوه در سرزمین بلا، و تودیع با پیشوای پرهیزگاران و سالار شهیدان ، این بار بر شانه های مردمان صبور میهنمان در کنار امام غریب تشییع می شود، ، بدرقه کنندگان قهرمان در خون تپیده گرچه از هق هقی جگرسوز می لرزند ، اما خم نمی شوند. این را هزاران بار تجربه کرده اند، در روزهای خدا که مردم در بستر زمان جاری و نام و یاد شهیدان خود را کوچه به کوچه زمز...
۳۴.۰k
۱۶ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.