لبهام عطر گردنت را دوست دارد

لبهام عطر گردنت را دوست دارد
یک مثنوی از بودنت را دوست دارد
وقتی صدای قلب هر شب تو هستی
یعنی تنم حس تنت را دوست دارد

اشعار من وقتی ک بایاد تو مستم
گل میکند بوسیدنت رادوست دارد
اشعارمن با پچ پچ باران و طوفان
آغوش هم رقصیدنت را دوست دارد
شعرم کنار آهوی چشمان نازت
آرامش چرخیدنت را دوست دارد
یعقوب چشمانم برای دیدن تو
هرگوشه ی پیراهنت را دوست دارد
شعری بسوزان زیر پای شعرهایم
شعرم صدای ماندنت را دوست دارد
دیدگاه ها (۶)

ای عزیز دیوانه‌ام نادیده مجنونت شدمجان‌خود راسوختم مستانه مع...

بوسه ات وسوسه و حسرت لبهای من استصورتت ماه و همه روشن شبهای ...

عهد کردم عاشقانه سرنهم درپای عشقزندگی یعنی نشستن باتودر دنیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط