گذر عمر را نگریستم

گذر عمر را نگریستم
هر روز منتظر فردا بودم و تند تر می دویدم که به فردا ها برسم
امروزها را هم از دست دادم برای فردا هایی که هیچ وقت به دست نیامد
دیدگاه ها (۴۰)

حالا که پاییز آمده بیا آن را بین خودمان تقسیم کنیم ...بارانش...

من "نمی توانستم‌" به او‌ بگویم که با جنس مخالفش حرف نزندشوخی...

راستش را بخواهی  گاهی دلم برای بودنت تنگ می شود گاهی شبیه دی...

ما آدم ها با خودمان چه می کنیم؟اصلا حواسمان هست چه بلایی سرم...

🌹🔘 داستان کوتاهبلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.او همیش...

یک روش برای خانوم هایی که درد پریود شدید دارند چای + نبات + ...

سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست # در میان این و آن فرص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط