تقدیم به همه مادران دنیا

" تقدیم به همه مادران دنیا "
در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم ، مادرم مرا بوسید و گفت : نمی توانی عزیزم !
گفتم می توانم، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.
مادر گفت یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی..
نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ،ولی خوب که فکر می کردم مادرم را بیشتر دوست داشتم.
معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم..
بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم ولی وقتی پیش خودم گفتم کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود که انتخاب شد...
سالها گذشت و یکی آمد... یکی که تمام جان من بود...
همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی...
من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا یشتر می خواستم.او با آمدنش سلطان قلب من شده بود.
من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم...
آخر من خودم مادر شده بودم...


" روز مادر مبارک "
دیدگاه ها (۲)

☘️بزرگ شدیم بزرگ شدیم و فهمیدیم که پدر همیشه با دستان پر باز...

رفتی و خواب بودگویا که بودنتدور زمان چه زودبگرفت از منتساعت ...

امروز متولد می شوم ساعتم را کوک کرده ام به وقت تولدم می خو...

یکبار برایم نوشتی دوستت دارم، من هزار بار خواندمش!هزار بار ض...

کار هر روزم شده بود...تمام ساعت فروشی های شهر را بارها و بار...

کپشن چک شه! . . . آقا من چند مدتی بود که چشمام رو عمل کرده ب...

کپشن خیلی مهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط