#منم_و_تو تـو... همان دوست داشتنے هستی ڪہ هر صبح دلم به هرم نفسهایت، شڪوفه میدهد. و دستانم سبز میشود از یادت مرا بنواز با تصنیف لبهایت ببر تا پرواز ڪبوتران تا غوغاے سپید یاسها روشنے بریز در چشم جهان شُڪر ڪه صبح است و طلوعے و یادِ یاری
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.